پنجشنبه

محسن عظیمی
آخرین‌بار که دیدم‌ش فهمیدم جسم‌ش کم آورده... وگرنه ذهن‌ش هنوز هم که مرده، زنده است و به دربان هتلی که اصلن نمی‌شناسد سلام و خسته‌نباشید می‌گوید...
خواهرش که خیلی دوست‌ش می‌داشت ‌گفت: حال‌ش خوب نیست... هرچه اصرار کردیم در آلمان بماند گفت که باید به ایران بیاید و سری به جنوب و تخت‌جمشید و... بزند... اگر دراین‌باره چیزی گفت شما نگویید نمی‌تواند سفر کند چون حال‌ش بد می‌شود...

برچسب‌ها: , ,

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!