شنبه
داستانکی از مسعود نقره کار
یک هفته است ترس دیدن باغ آزارش می دهد، باغی مثل باران زیبا.
پنجره ای خاکستری باغ را قاب گرفته است، پوشیده از درخت های پرتقال و یاس، با شاخه هایی که گوشواره های نارنجی و سفید آن ها را به سوی پنجره خم کرده اند تا عطرشان را به درون اتاق بریزند و به زمزمه وادارش کنند:

برچسب‌ها: ,

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!