اثر

چهارشنبه

A. A

علی عظیمی

آهنگساز، ترانه‌سرا و خواننده‌ی ساکن انگلستان. او در دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران مهندسی خوانده و همچنین گیتار الکتریک و پیانو می‌نوازد. علی عظیمی فعالیت رسمی‌اش در حوزه‌ی موسیقی را در سال 1384 خ. با گروه راک زیرزمینی «رادیو تهران» آغاز کرد. نخستین آلبوم این گروه در سال 1389 خ. با نام «88» و با همکاری گروه «اوهام» در ایران منتشر شد. نخستین اعضای این گروه در ایران را به جز علی عظیمی، حسام گشتاسپی، پیام هاشمی و پدرام افشین تشکیل می‌دادند. فعالیت‌های این گروه حتا تا مدتی پس از مهاجرت علی عظیمی به لندن نیز با اعضایی جدید ادامه داشت و کسانی چون صالح زارعی، مارال محمدی و جیسون گریفیتیس به گروه پیوستند. اما پس از یک آلبوم عملن کار گروه «رادیو تهران» به پایان رسید و علی عظیمی این بار به اسم خود، موسیقی و ترانه‌های آلبوم‌های بعدی‌اش چون «آقای پست» (1393 خ.) و «عزت زیاد» (1395 خ.) را نوشت. ترانه‌های ساخته شده توسط او گاه ترانه‌ی تیتراژ برنامه‌هایی چون «پارازیت»، در صدای امریکا بوده است.

«پیش‌درآمد»

موسیقی و اجرا: علی عظیمی

کلام: علی عظیمی

آلبوم: آقای پست

انتشار: (1392 خ.)

مشکلم بختِ بد و تلخیِ ایام نیس
مشکلم پوشوندنِ پینه‌ی دسّام نیس
مشکلم نون نیس، آب نیس، برق نیس
مشکلم شکستنِ طلسمِ تنهایی‌س

عاشقونه‌س، یک روزی هم حل می‌شه
یا که از بارش زانوی من خم می‌شه
زنهار... زنهار....که من باد می‌شم می‌رم تو موهات
حرف می‌شم می‌رم تو گوشات
فکر می‌شم می‌رم تو کلّه‌ت

من بنز می‌شم می‌رم زیرِ پات
فقر می‌شم می‌رم تو جیبات
من گرگ می‌شم می‌رم تو گلّه‌ت

صد تا طرفدار داری
همه تو رو دوس دارن و

ذهنِ گرفتار داری
دمتم گرم... دمتم گرم...

دمتم گرم... دمتم گرم

نزدیک می‌شم، دور می‌شم
بلکه مقبول در این راهِ پر از

استرس و وصله‌ی ناجور بشم
اینه قصه‌م... اینه قصه‌م... اینه قصه‌م...

من برق می‌شم می‌رم تو چشمات
اشک می‌شم می‌رم رو گونه‌ت
زلف می‌شم میام رو شونه‌ت

من باد می‌شم می‌رم تو موهات
سیگار می‌شم می‌رم رو لب‌هات
دود می‌شم می‌رم تو ریه‌ت

ای بخت سراغِ من بیا

که رختِ خوابِ من با این

خیالِ خامم گرم نمی‌شه
ای بخت سراغِ من بیا

که رختِ خوابِ من با این

خیالِ خامم گرم نمی‌شه

بی‌حساب اسرارمو هی داد زدم... هی داد زدم
بی‌دلیل احساسمو فریاد زدم... فریاد زدم
حیف از این روزا که من به فاک زدم... به فاک زدم
حیف از این روزا که من به فاک زدم... به فاک...

نزدیک می‌شم، دور می‌شم
بلکه مقبول در این راهِ پر از

استرس و وصله‌ی ناجور بشم
اینه قصه‌م... اینه قصه‌م... اینه قصه‌م....‌

حق انتشار محفوظ و متعلق به سایت اثر است

0 comments

0 Comments: