شنبه
Ziba Karbassi

بکوبکوب قلب
شعری از زیبا کرباسی

شکل کردان کوبانی
بکوبکوب قلب
پام پام جهیر و جوان
جور و شنگان
 بجهان
 بجویان خون
در وحدت اعضا
جیرانی ی جسور کوه و
 تنگه های تنک
 نرفته راه بسیار و رسیده
 تمرین مهر زن به زن
محصل دوستی ی زن به زن
 تمرین مدارای زن با زن
میخک وحشی ی انابی
 در پوست آفتاب سوخته
اوج زیبایی در تفاهم عشق و جنگ
صلح تمام
زیبایی ی رمیده
 دست گل چیده
 هرس شده
 بغلی
از جنگل های وحش وحشت کردستان

خدا چنان غرق تو شد
 حلقومش را از یاد برد
 حلقه اش را پس داد
 عشق را با سکه هایی کج
 باجه ی همگانی کرد و

 با سکرترش
 که چند سکرتر پانزده ساله داشت
قرار گذاشت

تا به سکرترهای سکرترش
حق سیکیم خیار دهد
 اتو وتو کند چهره ی سرخی
 که پیش عشق به خجالت می برد

این سنگر حجله ی بخت تو نیست
سنگ بخت توست
 برمی داری
 سینه دشمن می کوبی
 می کوبانی

این که انگشتانش از صمیم قلب روی ماشه ی تفنگ می خندد
 این که گیسوان بافته اش حیف زمین شد
 این که چشم های تیله اش آسمان را نشانه گرفت
 عروسک نیست
 دختر بی نشان کوبانی ست
وحشت از این خانه وحشیده باور کن
می گی نه
 از این کیسه ی بریده ی آشغال
 نایلون سیاه بپرس
که شب در هشتی ی خانه
 به خود شاشیده بود

دهانم از مرگ پر می شود این روزها
سرکه ای که در دلم می جوشید شراب شده
با دو دست بال های تازه رسته ی پشت گردنم را می گیرم
چنان وارونه
آرنج روی میز می کوبم
که دیگر
هرگز
رنج  وبال بال
به شانه هایم نکشم
  


0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!