شنبه
Poem
شعری از وریا مظهر آیرو
 
" نامه ی عاشقانه از عاشقی سینه چاک "

دوستت دارم
چون نمی توانم شدت تیک تیک ساعتت را تخمین بزنم
چون نمی دانم صبح ها سرِ کار یا هرجای دیگری که می روی
کفش های ورزشی می پوشی یا شِبرو
نمی دانم روزی چند وعده غذا می خوری
و توی قهوه ات شیر می ریزی، یا سَم) و اصلاً قهوه می خوری؟)
چون نمی دانم توی سینه ات زخم چند چاقوی لعنتی ست
و حالا روی تختِ کدام بیمارستان مرده ای یا متولد شده ای
چون نمی شناسمت ، اصلاً ندیده امت (یا دیده امت و به جا نیاورده مت)
دوستت دارم به دلیل خیلی از چیزهای دیگر
که ضرورتی برای گفتن شان نمی بینم
نه... ضروری نیست، هیچ چیز ضروری نیست
ضروری نیست بگویم: دیروقت است، فردا صبح زود کلاس دارم
ضروری نیست بگویم: دوستت دارم
ضروری نیست بگویم: ضروری نیست
ها؟... نه، چیزیم نیست
فقط خسته ام کمی
باید بگیرم بخوابم
حالا تو هم مثل همیشه لطف کن و به خوابم نیا؛
عاشقت هستم به خدا
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!