شنبه
Ghazaleh Alizadeh


محاکات غزاله علیزاده
درباره فیلم پگاه آهنگرانی؛ یک مستند پرسشگر
احمد میر احسان

فیلمی مستند وجود دارد که به سبب فقدان گفتگوی مستمر در قلمرو سینمای مستند درباره آن سخنی نرفته و آن سخن هم خود من رانده بودم. می توان این مستند را فیلم خوبی ندانست اما نمی توان ندیده اش گرفت. و بنا به دلایل مختلف درباره اش سخن نگفت. زنان بازیگر سینمای ایران که در سال های اخیر به مستند سازی روی آورده اند هر چند یک جریان ویژه ای در سینمای مستند نمی سازند اما یک ویژگی در این بازیگران وجود دارد. آنان از زمره کسانی اند که دارای دغدغه های روشنفکرانه اند. آنان همچنین اهل ادبیات و پرسشگری اند و در حقیقت نمی خواهند در حصار شناسنامه تک سویه ای به نام بازیگر تا ابد باقی بمانند. نیکی کریمی، هدیه تهرانی، پانته آ بهرام، پریوش نظریه، مهناز افضلی و ... پگاه آهنگرانی از زنان هنرپیشه ای اند که به هنر بازیگری اکتفا نکرده اند. من همیشه از این که خانم کریمی توان های شان به هنر را فراتر از بازیگری پی می گیرند و با فیلم سازی و ترجمه شان شانی تازه ابراز می کنند خشنود بوده ام. شاید از منظر انسان شناسی زن ایرانی، رابطه زنان بازیگر و ستاره های سینمای ایران با سینمای مستند دربردارنده نکته ای گسترده تر از صرف یک تصادف باشد. هم محدودیت های زنان، هم دوران سرشار از کشاکش و چالش و کشمکش، هم پویایی درونی جامعه برای تعریف جدیدی از خواست های انسانی و نیز مطالبات زنان و هم شکل گیری تفرّد در ذهن و روان جنس دوم و در اعتراض به آن که جنس دوم باشد. و جست و جو برای شناخت خود و هم تمایل به تغییر ساخت های حقوقی بسته و نیز تغییر در محتوای نگاه جامعه به زن و دورانی که از سر می گذرانیم و در معبر تحولات عظیم برای رفع ونفی انواع عقب ماندگی ها و دستیابی به حقوق اجتماعی ومدنی که مبنی بر مقتضیات زمان است همه و همه می تواند آن فضای عمومی را ترسیم کند که در آن فضا توجه زنان بازیگر به نمایش لحظه های مستند زندگی واقعی و به ویژه وضعیت زندگی زنان واقعی معنادار جلوه نماید.بازیگران با این ارجاع به چهره واقعی زن می کوشند پرسونای خود را بدرّند. آیا در این رخداد رابطه جهان فانتزیک و یا خیالی و نمایشی از یک سو و عطش برای لمس زندگی و جهان بیرون از نمایش  از سوی مستند سازان بازیگر نقشی دارد؟ آیا گریز از داوری محدود مردم در مورد زنان بازیگر و ارتقا جایگاه اجتماعی زن بازیگر با مستند سازی از نظر روانی نقشی در این تمایل به مستند سازی ایفا می کند؟ آیا در جامعه ای که هنوز به اندازه کشور های مدرن برای ستارگان سینما ارج و قرب فرهنگی جدی قایل نیستند این فعالیت توانایی های فرهنگی زن بازیگر را مورد گوشزد قرار می دهد؟ و یا زنان بازیگر با مستند سازی در صف زنان پیشرویی قرار می گیرند که رها از نمایش زن در تلاش برای توسعه نقش اجتماعی زن و توجه به مشکلات او و یا توان ها و کاراکتر چشم پوشی ناپذیر زن می خواهند خود باری به دوش گیرند. پگاه آهنگرانی با  محاکات که فیلمی است درباره داستان نویس نامور ایرانی غزاله علیزاده یکجا می خواهد به همه این اهداف دست یابد. علیزاده نویسنده رمان ها و داستان هایی است که خانه ادریسی های او جایگاهی شناخته شده تر در تاریخ داستان نویسی ما ایفا کرده است. غزاله در پی بیماری سرطان مصمم شد برای گریز از روزهای دشوار و حاد بیماری و ممانعت از رنج و آزار محتملی که می اندیشید نزدیکانش و به ویژه دخترش سمانه بدوش خواهند کشید با اراده خود به دیار باقی بشتابد. جهان مدرن با خطوط قرمز حقایق ازلی پرسشگرانه برخورد می کند.آیا کار علیزاده از سر یاس و پوچی مطلق بود؟ آیا یک خطا و نا امن کردن حیات بود؟
***
نگاه سمپاتیک پگاه به غزاله فیلم را نقطه مقابل دیدگاه ضد روشنفکرانه ای نظیر نگاه مرگ تدریجی یک رویا شکل می دهد. واقعیت آن است که بحران روشنفکری در ایران و زندگی زنان روشنفکر در جامعه ما از دوران قاجار وجود داشته است. از طاهره قره العین تا تاج الدوله دختر ناصرالدین شاه و حتی پروین اعتصامی و تا دوران پهلوی و امروز زنان نمونه واری مثل فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده که علیرغم دیدگاه های متفاوت سنتی یا مدرن، مذهبی یا لاییک، از همسران شان جدا شدند و زندگی بسامانی از نظر زندگی زناشویی در پاره ای موارد نداشتند نمونه بحران های زندگی پاره ای از زنان هنرمند ماست. این بحران ها تفاسیر گوناگونی یافته است. آهنگرانی که خود اهل موسیقی و شعر و ادبیات است می کوشد با تلقی سنتی در مورد شالوده شکنی های زنان روشنفکر مقابله کند. نگاه سنتی و به ویژه پس از انقلاب وحامیان ضد روشنفکری، این بحران را محصول فساد ذاتی مدرنیته و زندگی هنرمندان امروزی و روشنفکران دانسته اند که به ارزش های اخلاقی و سنت های بومی وفادار نبوده و غربزدگی و روابط بی بندوبار آنان را از درون دچار پریشانی و فروپاشی و نابسامانی می کند. زندگی همیشه در بحران و عذاب روشنفکران سراسر جهان موید این دیدگاه است. روشنفکران همواره گرفتار روحی فاوستی و نیچه ای بوده اند. نگاه مدرن معتقد است که از یک سو گردن ننهادن این زنان به نگرش مرد سالارانه حاکم بر جامعه از یک سو و تلاش برای کسب استقلال و صرف عمر در مسیر شکوفایی هنری خود، جایی برای ایفای نقش همسر وفادار باقی نمی نهد. گرایش به آزادی مدرن و درک لیبرالیستی به این گریز از مرکزیت اخلاق مردسالارانه دامن می زند. و این همه دست به دست هم می دهد و بحرانی را شکل می دهد که بحران استقلال خواهی زن مدرن و در راس  آن زن هنرمند روشنفکر است. فیلم پگاه آهنگرانی در یکی از لایه های خود چالش درک سنتی از زن – که مادر غزاله آن را نمایندگی می کند – و درک مدرن که خود در آن پرتاب شده بود را به نمایش می نهد. از آنجا که با شناوری در فضای مدرن آثار و بقایای باورهای ایمانی و شهود الهی در اعماق غزاله علیزاده از بین نرفته بود در فیلم محاکات شاهد این چالش سنت و مدرنیسم نه در دو قطب بیرونی بلکه در درون خود غزاله علیزاده و در روح او هستیم.
***
فیلم محاکات بیننده را دچار افسردگی می کند. پس از پایان فیلم احساسی از خستگی و یاس و دود و کبود و ناکامی ما را فرا می گیرد. اگر چنین حسی پس از تماشای فیلمی نشان پیروزی کارگردان است باید بگویم آهنگرانی به خواست خود دست یافته است. یعنی با وجود سخنانی که سمانه و سپانلو و دوستان غزاله درباره سبکساری و سبکباری و شادسری غزاله می گویند و می کوشند از مرگ او رویدادی خوش و دیونیزیک بسازند اصلا تصاویر فیلم این را نمی گوید. حتی ما دچار حیرت می شویم زمانی که در می یابیم آن دختر جوان که با خشنودی از پیچیدن باد در گیسوان زنی آویخته از درخت که نیمی از چهره اش را پوشانده بود و در شعاع های نور جنگل حالتی ملکوتی به غزاله داده بود سخن می گوید دختر غزاله است. در اینجا بیش از هر چیز نمایش جانشین هر احساس واکنش واقعی است. در جای جای فیلم سیمای دیگری از زندگی غزاله علیزاده بیرون می زند و آن عطش او به نمایش، بازیگری و یک فضای بازیگرانه و نیز تناقضی است که در اعماق وجودش او را به سوی مرگ می رانده است. و پگاه آهنگرانی علیرغم نگاه سمپاتیکش به زندگی و مرگ منتخب یک زن بازیگر در ارایه این تردید و تناقض باطنی یک زندگی و  وجه نمایشی اش حدودا موفق است و فیلم به این جنبه از واقعیت غزاله اشاره هایی دارد. عشق غزاله به بازیگری با جامپ کات های مکرر و تکرار نمایی که از پله ها فرود می آید و مثل یک ستاره و بازیگر _ نه بازیگری واقعا ماهر! _  نگاه خریدارانه ای به اشیا می اندازد بسیار گویاست.
داوری متضاد دوستان او و مادرش جلب نظر می کند. ( پیرزن از فضای زندگی روشنفکرانه غزاله معلوم است بس ناراضی بوده و به نام لش و لوش از دوستان روشنفکرش سخن می گوید.) دختر خاله غزاله در نقش یاگو ظاهر می شود. ثروت فراوان و زندگی بی بند و بار و نمایشی بودن و پر ادا و اطوار بودن غزاله مهمترین نکته ای است که از سوی او گوشزد می گردد. چیزی بین غبطه و حسد و واقعیت داوری او را فرا گرفته که حسی زنده می سازد. ما را پس می زند و در عین حال متوجه فضای زندگی غزاله می کند.
آن نمایش پروستی غزاله در دوران بیماری سرطان و آن نقد درست درباره تفاوت پروست و غزاله ای که با آشفتگی هایی حاصل از سرطان قادر به گرد آوردن رویداد و سبک و زبان نبود تا داستانی ماندگار بسازد در فیلم آهنگرانی جایگاهی در خور دارد.
***
محاکات نام بسیار هوشمندانه ای برای فیلمی درباره غزاله علیزاده است. در جهان ارسطویی محاکات همان تقلید، نمایش رخدادهای تراژیک برای کسب تجربه و عبرت است. چه داستان نویسی، چه نمایش و سینمای مدرن هم با همه تفسیری ساختارزدایانه از فهم و تلقی ارسطویی در ذات خود مبین محاکات اند مهم تر از همه کاراکتری که در فیلم محاکات غزاله علیزاده ارائه داده می شود با همه روحیه مدرن و شالوده شکنی ترس از مرگ و تمجید از شجاعت گزینش مرگ ارادی در اعماق خود گویای یک وجه نمایشی / تقلید در زندگی غزاله علیزاده ای است که از خود تصور یک نویسنده بزرگ داشت. و در رفتار و حیات روزمره اش می کوشید از آن الگوی ذهنی و پنداره ی درونی اش تبعیت و تقلید کند.
***
پگاه آهنگرانی در ارائه یک پرتره از غزاله علیزاده، حفره ها و جاهای خالی و خلاء هایی در محاکات به جا گذاشته است. یک پرتره توقع آشنایی با فضای زندگی، فعالیت ها و آثار و ویژگی های درونی و شخصیتی موضوع و جزییات این زندگی ها را پیش می آورد. اگر قرارداد محاکات عدم ورود به جزییات زندگی شخصی علیزاده بوده پس چرا داوری هایی درباره زندگی او از سوی کسانی که این زندگی را نقد می کنند یا با آن توافق دارند نصفه نیمه ارائه شده است. خوب بود ما بیشتر با فضاهای مورد اشاره مادر یا حتی دختر غزاله  و از سوی دیگر کسانی  مثل سپانلو و آدم هایی که در مهمانی های علیزاده شرکت داشتند آشنا می شدیم. واقعا آمدن آدم ها و خیاط و کی و کی  در حیات خانه علیزاده چه کار می کردند که به دختر او امر و نهی می کردند؟ ابهام فیلم در این موارد نقصی است که آزار دهنده است.
به هر حال فیلم پگاه آهنگرانی از منظر نوعی برداشت تابوستیز و نیز همدلی با فضای مدرن زندگی زن هنرمند بسیار دیدنی است.
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!