جمعه
Mahmoud Sabahy
ولش‌کن![1] 
نه عضلات، نه ترقیِ شغلی، نه سکس: چه بر جوانان ژاپنی می‌رود؟  
نویسنده: ماساهیرو  موریوکا[2]
ترجمه از زبان ژاپنی: فریده‌ریکه  مایسنر
ترجمه از زبان آلمانی: محمود  صباحی
  
 برای لیلا خرسندی
                  
 این گزارش را از این رو ترجمه کردم که به واسطۀ آن نشان دهم تا چه اندازه بدن ما پیش از آن که موضوعی اخلاقی باشد، موضوعی سیاسی است و این یعنی آن که برای بشر نه عمل جنسی آن‌قدرها می‌توانست مهم باشد( چنان که برای ما مهم هست) و نه جنسیت و ارزش‌های معطوف به آن چندان طبیعی‌اند، چنان که پنداشته می‌شود: بدن و گرایشات آن، تحت فشار و اجحافِ دین، فرهنگ و ارزش‌هایِ ساختگیِ اخلاق قالب زده شده‌اند و از همین روی، مناسباتِ ارگان‌ها و در واقع فرم بدن‌ها نباید چنان چیزی قطعی و ایستا در نظر آورده شوند. در حقیقت آن چیزی که در نهایت باید دگرگون شود بدن و کشش‌هایِ به ظاهر طبیعی آن است، اگر که قرار است به راستی تحولِ عمیقی در جامعه و سیاستِ انسانی روی بدهد و این، پیش از هر چیز مستلزم آن است که آدمی  از قید فرهنگ و اخلاق آزاد شود تا بدین طریق ایجاد چشم‌انداز نو و بدن تازه در مقامِ سیاست و فرهنگ نو امکان‌پذیر گردد. به زبان دیگر، یک جامعۀ سیال و باز، با وجود بدن‌های بسته و جزم‌هایِ ارگانیک نمی‌تواند تحقق یابد. برای مثال در ژاپنِ امروز نسل نوینی از مردان در حال برآمدن است که به سببِ از بین رفتنِ تابوها و یا همان ارزش‌های سنتیِ جنسی و جنسیتی، و به خاطرِ رفعِ فشارِ فرهنگ، آن خواستِ پرخاش‌گری و نیز خواهش جنسیِ دیرینِ مردانه را از دست داده‌اند و تمایلی برای ستیزه‌گری و هم‌خوابی از خود نشان نمی‌دهند و در حقیقت از زندگی به طریقِ دیگری لذت می‌برند. بروز چنین پدیده‌ای ممکن است بخشی از جامعۀ انسانی را نگران کند اما این نگرانی بیهوده است چرا که آن حالتِ حشری‌ و حفره‌جویی مدام، و آن تمایلاتِ سیاسی ‌‌‌ـ جنسیِ نامعمولی که در نسل‌های سنتی وجود داشته و دارد، خود برآیندِ قهریِ تابو‌هایِ جنسیتی‌ای است که رابطۀ جنسی را از یک رابطۀ دل‌‌خواهانه به یک رابطۀ رمز‌آلودِ متافیزیکی و یا بوروکراتیک بدل می‌کنند و در نتیجه، واکنشِ کین‌توزانۀ بدن و تمرکز خواهشِ‌ آن در عضو نرینۀ جنسی سرنوشتِ گریزناپذیر آن است؛ در صورتی که یک بدنِ از فشار رهیده همچون یک جامعۀ آزاد نیازی ندارد که تنها از یک منفذ با جهان و ابدانِ پیرامون خود رابطه برقرار کند بلکه هر یک از ارگان‌ها قادرند نقش تکین خود را بر عُهده گیرند و عضوِ نرینۀ جنسی نیز به همین طریق می‌تواند در مقام یکی از اعضا رفتار و کنشِ ضروری ـــ و نه واکنشِ حریصانه و تهاجمی ــ خود را داشته باشد.  م.ص 

وقتی شما به توکیو یا کیوتو می‌رسید، در هر کوی و برزن به مردانی جوان، مُد‌آگاه و بسیار باریک‌اندام برخورد می‌کنید.آنان آشکارا کنشِ زنانه را ترجیح می‌دهند و عضلاتِ خود را می‌پوشانند و اغلب موی‌شان به رنگ قهوه‌ای است. توریست‌هایِ غربی بنا بر ظواهر، آنان را معمولاً به خطا همجنس‌گرا درمی‌یابند. برخلاف، آنان تجسدِ مرد‌آرمانیِ نویِ ژاپن هستند و حتا برای خود نامی دارند: آنان به «بلعندۀ نبات» نامورند. این واژه را خانمِ ماکی فوکوساوا (Maki Fukasawa) ستون‌‌نگارِ روزنامۀ فرهنگ جوانان ابداع و رایج کرد. او در یکی از رساله‌هایِ منتشر شده‌اش در سال 2006م، می‌نویسد که نسل جدید مردان، نه تنها از ظاهرِ مذکرانه دوری‌کردن می‌خواهد، بلکه به گونه‌ای درونی نیز می‌خواهد که هر چه کم‌تر با تصویرِ مرد سنتی مطابقت داشته باشد. به ویژه فوکوساوا پیش از هر چیز بر این نکته تأکید می‌کند که این مردان جوان دیگر تمایلی به سکس داشتن از خود نشان نمی‌دهند. آنان می‌توانند شبی را با یک زن به سر برند، و فردای آن روز به خانه روند، بدون آن که ذره‌ای به سکس یا تماس بدنی فکر کرده باشند. در ژاپن سکس به معنایِ «رابطۀ گوشتی» است و بر همین پایه، فوکوساوا این جوانانِ بی‌علاقه به سکس را «بلعندۀ نبات»[3] نامیده است. رسانه‌ها سپاسگزارانه به پدیدۀ مردانِ بلعندۀ نبات روی آوردند و در این میان نیز، این واژه از مدارِ ملاحظاتِ زبان روزمره برون نیفتاد.
 از نگاه سالخوردگان، این رفتارِ مردانِ جوان، به کلی غیر قابل درک است.  از چشم انداز آنان، این بدیهی است که یک مرد بایستی از هر فرصتی برای فتحِ یک زن استفاده کند. این که این مردان در عشق، و در فتحِ زنان به ندرت فعال‌اند، سببِ تشویشِ خاطرِ  همسالانِ مؤنثِ آنان نیز هست.آنان باید متوجه باشند که شگرد‌های عشق‌بازیِ از پیش آزموده، بسیار زنانه رفتار کردن، برهنگیِ زیاد، و حتا لاس‌زدن‌‌، دیگر واگردی نخواهد داشت. حتا وقتی که آنان با این روش‌هایِ نزدیک‌سازی خود را بسیار به زحمت ‌می‌اندازند. چنین به نظر می‌رسد که نسل جدید مردان دست از تعقیب و شکار زنان بر کشیده است.
ممکن است که شما از خود بپرسید، چرا؟ به عنوانِ یک نظرِ ممکن، از فشارِ  فزایندۀ کار نام برده می‌شود. بیش‌ترِ مردان جوانِ ژاپنی تا پاسی از شب کار می‌کنند و  آن‌ها سپس، بیش از آن خسته‌اند که برای فتح زنان به گشت شبانه بروند. دیگران بر این عقیده‌اند که دگرشدنِ ارزش‌ها، پیش‌تر، از زمان پایانِ جنگ دوم آغاز شده است. زان پس که  ژاپن از  نظامی‌گری کناره گرفت. بر پایه پیش‌انگارۀ پیشین، آن‌ها می‌بایستی سرباز می‌شدند، اما این مسأله از آن زمان ( از زمان کناره‌گیریِ ژاپن از نظامی‌گری) دیگر وجود ندارد و در پی آن، مردان سرشتِ جنگنده  و خونریزِ خود را از دست داده‌اند. از 65 سال گذشته تا کنون به تعداد مردانی که از نظر روانی، و جسمی رفتار پرخاشگرایانه از خود بروز نمی‌دهند، مدام افزوده می‌شود. آن‌ها یک روحیۀ لطیف و بسیار محتاط را پرورش داده‌اند و از رقابت دوری می‌گزینند. به جایِ بدمستی و ویراژ دادن به قصدِ خود‌نمایی، آن‌ها ترجیحاً خود را با نزاکتِ تمام با یک فنجان چای و یک تکه نان‌شیرینی سرگرم می‌کنند. امروزه حدودِ یک سومِ جوانان ژاپنی بلعندۀ نبات نامیده می‌شوند.
نظر عمومی دربارۀ این نسل نوینِ مردان  متضاد است. یک دسته عقیده  دارند، آنان می‌توانند به خاطرِ رفتارِ محتاطانه در سکس، برای زنان بسیار دل‌پذیر باشند، دیگران اما می‌ترسند که آن‌ها به خاطر نداشتن روحِ رقابت در کار و زندگی کمتر توفیق یابند و بنا بر این، مشکلی اجتماعی به وجود بیاورند. برخی از دانشمندان حتا بر این دیدگاه‌اند که کاستی رشد موالید در ژاپن می‌تواند به این مردان جوان و بی علاقه به سکس مربوط شود.
ژاپنی‌های سنتی به خاطرِ این دگردیسی در آرمان‌مردانه تأسف می‌خورند، اما می‌توان در آنان همچنین چیز‌هایِ خوب هم پیدا کرد. این مردان نو، یک نمونۀ مثالین برای صلح‌اند. جامعه‌ای که در آن، چنین مردانی به مرکز آن راه یافته‌اند، به زنان آرامشِ بیش‌تری می‌بخشد. خطرخشونت‌های خانگی و تجاوز جنسی ناشی از خوی تهاجمی مردانه، کاهش‌یافته است. زنان از سویِ مردان بلعندۀ نبات موردِ رفتاری همطرازانه قرار می‌گیرند  و آنان نباید مدام نگران موضوعِ تحمیل عقیده از سویِ مردان باشند. به یقین، بسیاری از زنان آرزویِ مردان فعال‌تری را دارند، اما در نزد بلعندگانِ نبات می‌توانند خود را در امنیت و سلامت احساس کنند.

این گزارش برگرفته از مجلۀ آلمانیِ «تبادل فرهنگی» است:
- Kulturaustausch:Zeitschrift für internationale Perspektiven, Ausgabe 1 /2012, Seite 39

  



[1] Lass mal
[2] متولد 1958م، استاد فلسفه و اخلاق در اوزاکا.
(masahiro morioka)

[3] اصطلاح بلعندۀ نبات را من همچون معادلی برای  Pflanzenfresser جعل کردم زیرا  گیاه‌خوار امروزه در زبان فارسی دیگر نیش‌دار و منفی نیست؛ همچنان که مقصود نویسنده گیاه‌خوار نامیدنِ آن مردانِ جوان نبوده است. در زبان آلمانی برای افراد گیاه‌خوار اصطلاح Vegetarier به کار می‌رود اما  در واژۀ Pflanzenfresser  که ترکیبی است از کلمۀ گیاه‌هان (نباتات) و بلعنده، گونه‌ای اشارۀ تحقیر آمیز وجود دارد که من سعی کردم آن را با ترکیب بلعنده و نبات قابل دریافت کنم؛ چرا که نبات جز این که در معنای  گیاه  به کار می‌رود، همچنان یادآورِ نبات و آب نبات و چیزهایی از این قبیل نیز هست که تداعی گرِ دنیایی کودکانه‌‌ و به اصطلاح غیرمردانه‌اند.
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
بسیار تامل برانگیز ...

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!