پنجشنبه


آواز یک جاکش
متن از برتولت برشت
آهنگ از کورت وایل
برگرفته از اپرای سه‌پولی
اجرای کلادیا نوی جوک
اولیور چپانک
ترجمه‌ی بهزاد عباسی


تو اون زمانی که خیلی ازش گذشته
من و او با هم زندگی میکردیم
زمانی دور و محو پشت دیواری از دود

ماخیات، مکی چاقو کش :
تو اون زمانی که خیلی ازش گذشته
من و او با هم زندگی میکردیم
زمانی دور و محو پشت دیواری از دود
من هواشو داشتم، اون هم شکمم رو سیر میکرد
البته طور دیگه ای هم میشد، ولی خب، این هم یه جورش بود
وقتی هم یه مشتری میومد، من از تختخوابمون میخزیدم بیرون و 
پناه میبردم به شیشه عرقم، همچی مهربون میشدم 
یارو پول رو که داشت رد میکرد، بهش میگفتم، 
ارباب، اگه بازم حال میکنی ـ بفرمائید!
عجب قشنگ بود توی اون شیش ماه 
تو همون فاحشه خونه ای که جای زندگیمون هم بود
جنی : 

تو اون زمانی که خیلی ازش گذشته
او معشوقم بود و منم خیلی جوون بودم
وقتی پولی نداشتیم یواشکی
یه جورائی زیر گوشم میخوند
...انگشترت رو میزارم گرو.
یه انگشتر، اوکی، باشه! اما بدون انگشتر هم میشه ها!
گاهی هم موزی میشدم و ازش رک و پوست کنده سوال میکردم
دیگه چی از جونم میخواد.
یه کشیده بهم میزد و 
منم خب، گاهی بلاقاصله بعدش
... مریض میشدم!
هر دو با هم :
عجب قشنگ بود توی اون شیش ماه
توی همون فاحشه خونه ای که جای زندگیمون هم بود
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!