شنبه
Mohammad Tangestani

جنگزِده ی موهات شدُم مادر
شعری از
محمد تنگستانی


گوشه یِ دلُم یکی داره نوحه می خونه
غیرِتی تر از یه فحش ناموسی

سی ساله  زمین گیر یه دختر مو بلند ِ بی چشم و روم

چشاش چشمه ی دِریا بود و روش

رو ماه ِ تَک تِکِتون

آقام عاشقش شده بود

عقدِش کِرد و مجبورمون کِرد بِش بیگیم نِنِه

خو یکی نِبود بگه آخه نِنِه ای چه بود با ای فِیسِش

اوّل ، مو عاشِقش شده بودُم

زورُم نِرِسید

آقام هوایی بود

انگیزه ای داشت بِرا هوایی کِردِن ِ بِچِه ها

بِرا اعزامشون به بهشت

تو ذلّ ِ تابستون مجبور شُدُم دورِش بزِنُم

اِمضای یه سیدی و جعل کِردُم
و یه عملیات برا خودوم دست و پا کردوم

رمزِشِ گُذاشتُم تو

ای بِچِه کامبیزا بعدا تو فیلماشون ترجمش کِردن : مادر

زِدِه بودُم به سیم آخر و تو مایه های دِمِت گرم

رسیدُم منطِقه امونِش نِدادُم ، ضامِنِشِ کِشیدُم و خِلاصِش کِردُم ، خِلاص !

اول مو عاشِقت بودم  نِنَه

شِبای عمِلیات با ای همدستاش

تو گوشُم یه آیه هایی میخوندن ، یه دعاهایی

مو اهلِش نِبودُم

بِرا پر پر کِردِن ِ بِچِه ها ، قِطار قِطار شِهید

فرصِتای خوبی داشتُم

غربت اِصالت یه مینه

تنهایـَم اِصالت دیگش

یکی داره گوشه ی دیگهِ دلُم شروه میخونه

آقام می خواست از مو یه پهلِوون بِسازه

خاک ِ پاتون

خو مو از خاک پای آدِما بودن بیزارُم

حالا مو موندُم و عشقی که باید بهش بگُم نِنِه

خو نِنِه ای چه روزِگاری نِه

اِی تُف به ذاتِت بیاد اقا

تمام اجزام دارن زنگ میزنن
حاجی بچه هاتون دارن تو زمین خودشون شیمیایی میزنن

خو یکی  ای لامصبو ورداره

شاید یکی او وِر خط داره جون میده
تنها کسی که جونشو برات میده مونوم

خرجام رو میرُم بالا

بالا

به سِلامِتی ِ تَک تِکِتون

بالا

بالا بِرا جِووناتون        بالا

ای دردمو به کی بگوم ننه

خدا یه جنده ای بود  که بِسیجیا همه عاشقشت بودن

کمپوت معرِفت بود آقام

یه مین بودمین 

میزاشت جِوونا عکس یادگاری باهاش بگیرن

بعداً خِلاص

عکسا شون ِ مو بِراتون پُست میکِردُم             یِواشِکی

تو بخش ِ نِمایِش های رزمی سپاه که بودُم

نِمک به حروما پاپوش دوختن بِرام

پرونده درست کِردن ای هوا

گفتن ساخت ِ دست ِ کمونیستام

آخه یه بِچِه مین چه می فهمه کمونیست چیه

ای کار خدای تک تکون بود
اگه میخواست

میتونُست از مو ماتیک بسازه

برا لِب ِ  ای دختر خشگِلا

او وقت میدونِستُم چه طور کرم بریزُم

صیدُم بِشن

تو منطقه چکمه هاشون همه بارونی بود و لِباشون خُشک

بِرام پاپوش درست کِردن

آخه یه مین چه می فهمه

مادر چیه

یکی گوشه ی دلُم شروه و نوحه رو با هم قاطی میخونه  

نِنِه شِهیدا تو چشام دارن رژه می رن

رژه ی صبح گاهی

ای کُس کِsشا تفنگاشون بادی نِبودن

بِچِه ها پیکای شادی نبودن

حاجی و سید ، الله و خدا

همشون ادمای بچه بازی بودن نا خُدا

بد به دلتون راه نِدین

ای ترکِشایی که داره رو سِرتون میباره

اشکای نِنِمه

اشکای نِنَم خیرات تک تِک جِووناتون
اه ناله اش خمس و زکات اقام

نِنِه اگه امونُم داده بودی

حالا دوتایی یه خونه داشتیم،چند تا بچه و خِلاص
غربت اصالت یه مینه تنهایی قوم و خیشش

ولی یه روزی از گرمای عشقت می ترکُم

یکی از ترکشامِ میزنُم به امام زاده هاشون

همِشون رو مدرن می کنم

مریضا ایمیل بزنن ، شِفا بگیرن

یه ترکش دیگـَم میفرستوم سمت  خرابه های دلت

یه پارک می سازُم

بِرا بِچِه یتیما

بهترینِشـَم میدُم ای  بِچِه رزمنده ها بِرن خط مقدم

بِکارن تو دل دشمن ، عاشقش کنن

هرچی که موند باهاش یه قِطار میشُم

ننه اروا اقا بیا ریلوم باش

تو هم ریل باش


دسامبر 2012 



0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!