امروز ژرژ موستاکی در سن ۷۹ سالگی در فرانسه مرد. آزادیی من اثر ژرژ موستاکی ترجمهی مسعود سالاری آزادیِ من، تو را مدتها همچون دُردانهای نگاه داشتم آزادیِ من تو بودی که یاریام کردی تا بند بگسلم و به هر سو بروم بروم تا آخر جادههای اقبال و در رؤیای خود گُلی از باد بچینم روی پرتوی از ماه آزادیِ من! در برابر خواستِ تو روح من تسلیم بود آزادیِ من، من برای تو همه چیزم را داده بودم تا پیراهن تنم را و چه مایه رنج بردم تا تو را راضی کنم هر آن چه تو خواستی! از وطن خویش رفتم دوستانم را گم کردم تا خواستهات برآورده شود آزادیِ من! تو دانستی چگونه ره و رسم مرا براندازی آزادیِ من، ای که به من آموختی که حتا تنهایی را دوست بدارم تویی که به من لبخند میدادی حال آن که میدیدم قصهی شیرینی پایان مییافت تویی که پشت و پناهم شدی وقتی که میرفتم تا پنهانی مرهمی برای زخمهایم بیایم آزادیِ من! با این همه تو را ترک گفتم در شبی زمستانی فرار کردم از راهی که هر دو میپیمودیم راهی که سوا شد زیرا که من دست و پا بسته و بیمحابا گذاشتم تا پیش بیاید و به تو خیانت کردم به خاطر زندان عشق و نگهبان زیبایش!
------------------------ امروز ژرژ موستاکی در سن ۷۹ سالگی در فرانسه مرد. نویسنده: شاهرخ رئیسی امروز ،روز ۲۳ مه ۲۰۱۳ ژرژ موستاکی رفت. رفت و هزاران یاد و یادبود پرشکوه از عمری فعالیت هنری در عرصهی شانسون و ترانه را با خودش برد جوزپه موستاکی در سال ۱۹۳۴ در شهر الکساندریا در مصر از پدر و مادری یونانی زاده شد. در محیط چند فرهنگیی خاص این شهر پرورش یافت و جدا از زبان مادری اش (یونانی) همزمان با زبان های فرانسه، عربی و ایتالیایی آشنا شد. پدر و مادرش دلبسته ی فرهنگ فرانسه بودند و او را به مدرسه ی فرانسوی فرستادند. موستاکی پس از پایان دبیرستان به پاریس مهاجرت کرد. در آنجا اولین ترانه هایش را نوشت. با ژرژ براسنس آشنا شد. این آشنایی مسیر زندگی اش را عوض کرد. براسنس تشویقش کرد که کارش را در زمینه ی موزیک و شانسون ادامه دهد. براسونس درواقع الگوی او بود و نوعی پدر معنوی. پس از آشنایی با ژرژ براسنس، نام خودش را به عشق او از جوزپه موستاکی به ژرژ موستاکی عوض کرد. براسنس ترانه سرای قدر و بزرگ فرانسه البته بر کار بسیاری از ترانه سرایان همعصر و پس از خود تاثیر گذاشته است. آنان که دلبستهی شانسون فرانسه هستند همه این جمله ی معروف را شنیده اند: «شانسون یعنی براسنس، براسنس یعنی شانسون» موستاکی جوان سعادت اینرا داشت تا از نزدیک از براسنس بیاموزد. جدا از ژرژ براسنس با هنرمند بزرگ دیگری هم آشنا شد. آشنایی ی خاصی که به عشق انجامید و عشقی که به «رسوایی» بدل شد. ژرژ براسونس ترانه سرای جوان در سال ۱۹۵۷ در سن ۲۴ سالگی با ادیت پیاف آشنا شد. هر دو دلبسته ی یکدیگر شدند. عشقی سودایی که مرزهای امر و نهی اجتماعی را درهم نوردید. پیاف از او بیست سالی بزرگتر بود. موستاکی جوانی رمانتیک، حساس و هنرمندی تازه کار. ادیت پیاف خواننده ای جهانی با توانایی هایی منحصر به فرد در خوانندگی و شعور بالای موسیقی.. صدای جادوییی ادیت پیاف در همان دهه ها هر روز از رادیوهای اروپا و آمریکا پخش می شد. هر ماه در کشوری تور موسیقی داشت و هر کجا که می رفت، بهترین سالن های اجرا با بهترین امکانات در اختیارش بود. ادیت پیاف زنی به شدت آرمان گرا و مهربان بود. معشوق-مادر و معلمی بزرگ. پیاف اما زنی عاشق پیشه نیز بود. پیاف عشق های پرشور زیادی داشت و در آن زمان که هنوز گفتمان برابری طلبانهی زنان آنقدرها جانیفتاده بود، با شهامت و جسارت مانند یک دن ژوان علنی و آشکار، عشق های پرشور خود را زندگی می کرد. ژرژ موستاکی برای پیاف ترانهی عاشقانهی میلورد را نوشت. این ترانه با موفقیت جهانی روبرو شد: https://www.youtube.com/watch?v=oromrP0iu3E در دهه های شصت و هفتاد موستاکی ترانه سرا، شانسونیر، شاعر و آهنگسازی معروف و مطرح بود. برای مهمترین خوانندگان آن دوران چون ایو مونتان، سرژ رجیانی، ادیت پیاف، ژولیت گرکو، هنری سالوادور و دالیدا ترانه می نوشت. در همان ایام مدتی با باربارا دوخوانی های بی نظیری اجرا کرد: https://www.youtube.com/watch?v=7m7eK8-h5j0 در تور مشترکی با باربارا نخستین بار شروع به خواندن کرد. در شبی از همین تور دونفره، باربارا به دلیل کسالت نتوانست بخواند و موستاکی یک نفره بر روی سن رفت و نخستین ترانه ی زندگی اش را رسمن به عنوان خواننده تک نفره اجرا کرد. با استقبال مواجه شد. سال ۱۹۶۸ بود. از آن زمان خواندن را به طور جدی دنبال کرد تا سال ۲۰۱۱. موستاکی جدا از ترانه سرایی، آهنگسازی و خوانندگی، کتابی هم مشترک با زیگفرید مایر، دوست آلمانی اش نوشته است. موضوعش خاطرات یک یهودی است از جنگ دوم جهانی در اردوگاه کار اجباریی آشویتس. موستاکی همچون زیگفرید مایر یهودی بود و و ایندو هر یک به گونه ای طعم دردبار تبعیض و نابرابری را چشیده بودند. از جمله کارهای معروف موستاکی اینهاست: Ma liberté, https://www.youtube.com/watch?v=tvSyS9Q_BvQ Le métèque, https://www.youtube.com/watch?v=F108veDL4i0 Ma solitude, http://www.youtube.com/watch?v=QvFLBs9S8FY En Mediterranée, http://www.youtube.com/watch?v=to1KyJ-5EHM Hiroshima http://www.youtube.com/watch?v=x-O_OM9UsKs Nadjejda