چهار شعر از آتیلا اسکندانی
1
چقدر شبیه ۲۸ مرداد است جولیتا ماسینا
صبح می خندد.
عصر می گرید.
وشب
بر گرده صندلیهای زخمی
از لباسهایش
بیرون می ریزد.
بلوغ مضحکی دارد
جولیتا ماسینا.
2.
. شبیه ابری ناهوشیار
اینجا نهنکی خسته است
خاک خورده
در ساحل.
آنجا زلف برهنه زنی
میان ملافه های سفید.
خون دلمه بسته ای
در زخم های آخرین سرباز
ابرهای ناهشیار
سرزمین منند
ساده تر از کلمات.
3.
تقدیم به ساکو و وانتزتی
جیرجیرکهای میلیونر
عاشق یأسند.
چونکه شبیه ستاره است
سو سو می زند
از دور
از دور
*
جیرجیرکهای میلیونر را با سوسن
های مشکوک
می توانید
در هر جایی ببینید
دوشادوش جنازه های ما
به عزا ایستاده اند.
4
برای خودکشی سمانه مرادیانی
اصلن به بلعیدن گیسوانت
باخاک فکر نمی کنم
هنوز هم تراشه های شب
شالی از مو های تو هستند.
مر گ تو بی معنی نیست
مرگ تو
محبوبه من است.