عقربه روی پلکانداستانی از رضا کاظمی
( برای حمیدقاسمی نژاد )
ازپلههای کتابفروشیِ دانشگاه آمدیم پایین برویم سمت فلکه و از آنجا هم سوار ماشین بشویم بزنیم به چاک تا برسیم میدان شهرداری و از کتابفروشیِ "نصرت" پله پله برویم بالا.
برچسبها: داستان, مارس ۲۰۱۲