یکشنبه

فرا فرهنگیت
(transculturality)
نویسنده: فرشته وزیری نسب

امروزه جوامع غربی بویژه کلان شهرها محل رویارویی فرهنگ ها، نژاد ها و ادیان مختلفند.روشنگری مدرن با تاکیدش بر پذ یرش فرهنگ های دیگر فضای غرب را برای چند فرهنگیت(multiculturality) آماده ساخت که مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیزفرهنگ های مختلف در کنار یکدیگر بود. اما هم چند فرهنگیت و هم مناسبات بینا فرهنگی ناشی از آن عملا با دشواری هایی مواجه شدند چون بر مفهومی سنتی استوار بودند که به فرهنگ به شکل پدیده ای همگون نگاه می کرد.امروزه رویکرد به فرهنگ به علت جهانی شدن، مهاجرت های گسترده و فرا ملیتی شدن جوامع تغییر یافته است. نظریات فرهنگی جدید با تقسیم بندی جغرافیایی فرهنگ به دیده شک می نگرند و به مصداق شعر مولوی «ای بسا هندو و ترک هم زبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان» مرزهای فرهنگی را خارج از مرزهای جغرا فیایی قرار می دهند. نظریه های فرهنگی جدید بر این اعتقادند که این تقسیمات در راستای قطبی کردن جوامع و جهان است. گرچه تاکید برپذیرش چند فرهنگی بودن جوامع در جای خود به از بین رفتن تبعیضات نژادی و فرهنگی کمک کرده و از قوم محوری تا حد زیادی کاسته است اما بخاطر تاکید آن بر تفاوت بین ملل و فرهنگهای مختلف منجر به جداسازی و ایجاد گتوghetto))ها یا حاشیه نشین ها گردیده و کلیشه های قومی را تقویت کرده است مثلأ در آلمان برخورد به ترک ها یا اقلیت مسلمان یا در انگلیس برخورد به ساکنین سابق مستعمرات بریتانیا(هندی ها یا آفریقایی ها) از این دست است، به عبارتی تحمل با حفظ فاصله. گر چه دیگر برخورد های نژاد پرستانه یا ضد قو می به شکل علنی، مگر در شعار های نـیو نازیستی، در سطح جامعه دیده نمی شود و دولت ها می کوشند در واژه نامه سیاسی و مطبوعاتی واژه های کولی یا سیاه را با واژه های دیگری جانشین کنند. اما کلیشه ها در مورد این اقلیت ها همچنان به جای خود باقی است.
. جهانی شدن(globalization)، که مردم شناسان ترجیحأ به آن فرا ملیتی شدن(transnationalization) می گویند پدیده ای است که نه تنها اقتصاد، سیاست و فن آوری جهانی را تغییر داده است بلکه بر فرهنگ نیز تاثیرات گسترده ای داشته است. بی واسطه شدن و سرعت ارتباطات در جهان که از دهه 60 آغاز گردیده روابط بینا فرهنگی را بسیار متحول کرده است. آنتونی گیدنز می گوید:"وقتی چهره ماندلا امروز برای بسیاری در جهان آشنا تر از چهره همسایه شان است پس طبیعت تجارب ما تغییر کرده است."درست به همین دلیل می توان گفت که مرزهای بین ملت ها سست تر شده است. در مورد بسیاری از مهاجران حتی می توان واژه «فرا مهاجر» را بکار برد چون آنها ارتباطات فرامرزی دارند، بین چند ملیت حرکت می کنند و گاه والدینشان هم دو ملیتی هستنند. همه این ها سبب شده که تنوع فرهنگی در جوامع غربی بالا برود. تعریف های قدیمی که فرهنگ ها را جدا از یکدیگر می دانستد کار ایی لازم را برای تحلیل این جوامع ندارند. به همین دلیل در حوزه های مردم شناسی، فلسفه و اخیرأ نقد ادبی رویکرد جدیدی به فرهنگ پدید آمده است که به آن فرا فرهنگیت نام داده اند.این رویکرد جدید برطبیعت دیالکتیک تبادلات فرهنگی و تاثیرمتقابل فرهنگ ها بر یکدیگر تاکید دارد و «غرابت»،«دگر باشی» و« بیگانگی» را در مناسبات فرهنگی که بسیار پیچیده اند بی معنا می داند. کثرت و نا همگونی از مشخصات این فرا فرهنگ جدید است. ولفگانگ ولش که روی این مفهوم کار کرده است به نطریات نیچه مبتنی بر تکثر در شخصیت اشاره می کند و معتفد است که تجارب فرهنگی در دو سطح شکل می گیرند: شکل کلان آن در سطح جوامع که خود دارای پیچیده گی و کثرت خاص خویش است و شکل خرد آن در حوزه فردی که به ندرت تطابق کامل با ملیت و مرز های جغرافیایی دارد. به عبارت دیگرافراد به علت تجارب شخصی خویش از مرز های جغرافیایی و ملی می گذرند و به پدیده هایی منفرد تبدیل می شدند که در مفاهیم قالبی ملیتی نمی گنجند.
فرا فرهنگیت در حوزه نظری همگونی فرهنگی را رد می کند و بر گسترده گی و پیچیده گی ارتباطات فرهنگی تاکید دارد. در حوزه عملی نیز بر آنست که برخورد های تبعیض آمیز و نژاد پرستانه را از میان بر دارد.بر اساس این رویکرد مهاجرین، اقلیت ها و حاشیه نشین ها نباید به عنوان غریبه یا دیگری نگریسته شوند بلکه باید با آنها چون جزیی از جامعه رفتار شوند..تنها اینگونه است که می توان از قطبی شدن جوامع جلو گیری کرد.
برای درک بهتر واقعیت فرهنگی جوامع امروز باید پدیده مهاجرت(بخصوص از آسیا و آفریقا به اروپا و آمریکای شمالی)، پناهندگی مذهبی یا سیاسی و سکونت به علل شغلی را مد نظر قرار داد. آمیختگی فرهنگی(بخصوص در اروپا) و اشاعه فرهنگ ها از طریق رسانه های جمعی و اینترنت(فیلم های آمریکایی،هندی و ماهواره) سبب شده است که جوامع متفاوتی با گذشته بوجود آید که نیاز مند بررسی جدیدی است. گرچه رویکردهای پسا استعمار گرانه مانند دیدگاه های ادوارد سعید و سپیواک در بررسی فرهنگ و ادبیات مستعمرات سابق هنوز جواب می دهد اما برای بسیاری از جوامع این فرضیه ها قابل اعمال نیستند. تخیل فرا فرهنگی شکل و محتوای جدیدی در ادبیات امروز جهان به وجود آورده که نیاز مند تحلیل های دیگر است.بررسی ادبیات بر آمده از مهاجرت، در صورتی که آن را تبدیل به گتویی تازه مثل «ادبیات مهاجرت» نکنیم، به ما کمک می کند تا ابعاد فرهنگ نو را بیشتر بشناسیم. بررسی پدیده های مختلفی چون هویت های فرهنگی نو، ساختار های بینا متنی پسا استعماری(postcolonial) و متون بینا فرهنگی(intercultural) به ما این فرصت را می دهد که هم با دیدی جهان شمول تر به ادبیات منطقه های مختلف نگاه کنیم و هم در فرم های ادبی هر منطقه بیان فرهنگی، ادبی، وهنری ای را بیابیم که در تاثیر متقابل فرهنگ ها بر یکدیگر شکل گرفته است.شاید فرا فرهنگیت ما را از زندان گتو هایی برهاند که گاه بی آنکه بدانیم درآنها اسیریم.



فرشته وزیری نسب
فوریه2010



0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!