جمعه
دبيرستان زرد
داستانی از اميد باقري
در ساندویچیِ ترمینال ایستاده ‌بودی و زل زده ‌بودی به تلویزیون بالای در.

برچسب‌ها: ,

1 Comments:
سلام بزرگوار

نترس بانو

گاهی که تمشک کوچک

انکار میشود

بروزم و مشتاق

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!