سلام سیاوش گرامی متشکر از متنی که نوشتی و پرسش و و بحثی که در ذهن ما خوانندگانت ایجاد کردی. اگر بخواهیم برخورد نشانهشناسیک داشته باشیم. دال تصویری و دال زبانی هیچ کدام « وجودش به شكلي بيواسطه خود زندگي» نیست. بلکه هر دو توسط مخاطب معنی و اینترپرتیشن یا تاویل میشوند. هر کدام از این دال ها سازنده معنیی شخصی در ذهن مخاطب هستند و نکته مهم دیگر اینکه هیچ یک از این دال ها(سیگنیفیکانت)، یعنی دال تصویری (تصویر درختی در چمنزار) و دال زبانی (کلمه درخت در یک متن ادبی) با واقعیت یکی نیستند. پس نه ادبیات حضور و شکل بیواسطه است و نه نقاشی و سینما. نه فیلم بونوئل حضور بی میانجی و بدون واسطه است و نه قطعه شعری از لوئیس آراگون!
متشکر از متنی که نوشتی و پرسش و و بحثی که در ذهن ما خوانندگانت ایجاد کردی.
اگر بخواهیم برخورد نشانهشناسیک داشته باشیم. دال تصویری و دال زبانی هیچ کدام « وجودش به شكلي بيواسطه خود زندگي» نیست. بلکه هر دو توسط مخاطب معنی و اینترپرتیشن یا تاویل میشوند. هر کدام از این دال ها سازنده معنیی شخصی در ذهن مخاطب هستند و نکته مهم دیگر اینکه هیچ یک از این دال ها(سیگنیفیکانت)، یعنی دال تصویری (تصویر درختی در چمنزار) و دال زبانی (کلمه درخت در یک متن ادبی) با واقعیت یکی نیستند. پس نه ادبیات حضور و شکل بیواسطه است و نه نقاشی و سینما. نه فیلم بونوئل حضور بی میانجی و بدون واسطه است و نه قطعه شعری از لوئیس آراگون!
با مهر
شاهرخ رئیسی