به گریه یعنی افتادن
زیبا کرباسی
-
برای شنیدن شعر با صدای شاعر
اینجا را کلیک کنید
قاچ چ خورده بر فرق میم چم
آخ خ خورده بر ناف میم خم
لابلا گشته در این خم و چم
لام تا کام نقطه تا واو
۲۰۰۳/ شعر لالایی/دفتر فرق
لای دو دال گیر کرده انگشتم۰۰۰۰داد۰۰۰۰نفسم برید مدد
حالا این میم لال۰۰۰۰انگشت بریدهام
روی شستش رنگ نپاشم
بپاشم
میپاشم
خاک انبوه متعفن مردهها هم که باشد بود
ما به سایهی هم سینه میسائیم و به گریه میافتیم
به گریه یعنی افتادن با سر در زندگی آمدم سلام
در یخ بزنی سی و چند زیر صفر از پوستین و دستکش دست کشیدن
خفیف نبودن
سخیف نبودن
خوفیف نبودن
خون و فین و گه و اُف و تف ۰۰۰ اَخ نبودن
آآخ
عشق شجاعت شیرینی است۰۰۰۰بستنی بلیس
توی این هوا برف۰۰۰۰آدم۰۰۰۰پشم۰۰۰۰پسر
هوای ترا در سر و پشت سر داشتم
چرا که سرهای ما یکی بود و
دستهای ما یکی و
دیگری در کار نبود و
اگر بود در کار بود.
-
-
-
-
-
-