



















www.flickr.com
|
صلاحی گفته بود برویم جلو مجلس. کلاسها را از چند روز قبل تعطیل کرده بودیم. آن موقعها من هنوز یک مرد کامل بودم. یک معلم. یک مرد فرهنگی. با دو دست کت و شلوار و سه سر عائله. خانهی استیجاری. پول ِ آب و برق ....ادامه مطلببرچسبها: آپریل ۲۰۰۷, داستان
www.flickr.com
|
www.flickr.com
|
www.flickr.com
|
www.flickr.com
|
www.flickr.com
|
www.flickr.com
|