جمعه
Haramsara

روزگارسپری شده ی زنان حرمسرا
رویا فتح اله زاده

تاکنون مقاله های بسیاری با موضوع ستم دیدگی زنان در دوره صفویه نوشته شده است این دوره به دلیل ایجاد اولین حکومت شیعی توسط شاه عباس ، ظهور یکجانشینی و شهری شدن در پی متمدن شدن و اسکان یابی مغولهای کوچ نشین و به تبع ظهور مناسبات جدید میان انسانها حائز اهمیت است. از جمله این مناسبات ، رابطه زن و مرد و جایگاه زن در چنین جامعه ای است .
مطالعات مختلف اندیشمندان ، بر ستم دیدگی و فرودستی زن درعهد صفوی تاکید دارد، اما با دلایل متفاوت؛
عده ای نقش مذهب و تعصب کورکورانه و دیگران گسترش یکجانشینی وعواقبش را که خانه نشینی زنان است ، دلیل ستم دیدگی زن می دانند.
دکتر نوال السعداوی بر روحیه زن ستیزعربها و تاثیرآن بر احکام فرعی اسلام پس از پیامبرتاکید دارد که میراث اندیشه عمربن خطاب و مردانی با خوی مردسالارانه است . به باور او این تفکرات و نه ، بن مایه اصلی احکام اسلام در مورد زن وارد سرزمینهای مفتوحه شد.
جلال ستاری، ستم زدگی زنان را محصول ویژگی اجتماعی- اقتصادی می داند ، نه مذهب؛ زیرا در نظام اقتصادی، مبتنی بر مالکیت زمین محور، فعالیت زن در حوزه عمومی کم می شود و به خانه نشینی و مصرف کنندگی تنزل می یابد، درست برعکس دوران مغول یا به قول شیرین بیانی عصر طلایی زن؛ زیرا در دوران مغولها زن دوشادوش مرد در نظام تولیدی و اقتصادی سهم بسزایی داشته و حقوقش برابر با مرد بوده است، اما با اسکان یابی عشایر و زوال کوچ نشینی در زمان اوزون حسن و سپس حکومت صفویه موقعیت زنان تنزل می یابد.
از آنجا که دامنه شناخت زن در دوره صفویه گسترده است ، مقاله حاضربا توجه به نقش یکجانشینی در عهد صفوی که نتیجه آن گسترش حرمسرا داری ست، فقط به بررسی زندگی زنان در حرمسراها و یا زنان حرمسرا می پردازد.


ساختمان حرمسرا

شاردن در سفرنامه اش ساختمان حرمسرا را چنین تصویر می کند: "حرمسرا کاخ بزرگی ست که در میان سی بنای کوچک قرار دارد که همه این بناها در یک امتداد قرار دارند هر کدام دو طبقه دارند ، هر طبقه اتاق جنوبی و شمالی دارد که مشرف به باغی بزرگ هستند.
در حرمسرا شاه با سوگلی خود و بیست زن دیگر زندگی می کند، منزل زنان عادی در راستای دیوار این محوطه واقع شده، این منازل دالانهای درازی هستند که طبقه بالا ویژه بانوان و طبقه پایین برای خواجگان است.
سه محوطه دیگر نیز وجود دارد که یکی از آنها اختصاص به لذت و شهوت دارد، این محوطه باغهایی با جویبارهای آراسته به حوض آب و قفسهای پرندگان است. محوطه دوم ویژه فرزندان بزرگتر شاه زنده یا متوفی است و محوطه سوم که بزرگتر است مخصوص پیرزن ها و از چشم افتادگان و بانوان پادشاه متوفی ست.1
به هریک از زنان بنابرموقعیتی که نزد شاه داشتند اتاق داده می شد . محبوبه های شاه به محض کهولت به محوطه سوم انتقال می یافتند.

القاب زنان

زنان دربار بر اساس منصب خود القاب متعددی داشتند. زنان گرجی ، چرکسی ، روسی و ارمنی به دلیل آنکه هیچ گاه زن عقدی شاه نمی شدند، به همراه نامشان بیگم نمی آمد و فقط خانم خطاب می شدند.
زنان سلطنتی و خویشاوندان همراه اسمشان بیگم می آمد و بزرگترین زن حرم به دلیل اینکه از دیگران پیرتر بود، بیگم نامیده می شد و دیگر اسمی به آن افزوده نمی شد.2
هرکدام از زنان حرمسرا وظیفه ای برعهده داشتند و مستمری می گرفتند. بنابراین از آنجا که ورود مردان به داخل حرم ممنوع بود همه مناصب و مشاغل ضروری توسط خود بانوان انجام می شد. مثلا گروهی خیاط ، کفاش و طبیب بودند.عده ای کنار در حرم با اسلحه نگهبانی می دادند و برخی وظیفه میرآخورباشی بزرگ و کوچک را داشتند.

حضور زنان در معابر

زنان حرمسرا به راحتی نمی توانستند در معابر رفت و آمد کنند مگر در روزهای معین طبق مقررات ؛ خروج آنها از حرم دلایل متعددی داشت. مثلا برای گردش در شهر، سفربا شاه و رفتن به شکارویا هنگام هدیه شدن به مردی دیگر که همه با تشریفات صورت می گرفت.
خروج زنان برای تفریح در روزهای خاصی انجام می شد. گفته می شود در اصفهان، روزهای چهارشنبه بانوان حرمسرا درچهارباغ و سی و سه پل بی نقاب گردش می کردند در آن ساعت هیچ مردی حق عبور از آن حوالی را نداشت وسه روز در سال هم مختص گردش شاه با زنان و دختران حرم در بازار بود که مردان در خانه می ماندند و همسرانشان در دکان با آرایش و زینت می نشستند.3
از دیگر تفریحات زنان حرم رفتن به شکار همراه شاه بود که اگر شاه با سرداران و بزرگان شکار می کرد، زنان در جایگاه مخصوص خود که از آنجا همه شکارگاه دیده می شد می نشستند و فقط تماشا می کردند. در غیراین صورت خودشان سوار بر اسب با تیرو کمان یا تفنگ در کنار شاه به شکار می پرداختند.4
مسافرت زنان نیز یا به قصد تفریح بود یا به دلیل تقدیم شدن به حکام نواحی دیگر، که در هر دو صورت تشریفات جابه جایی مشابه بود.
هنگام سفر زنان یک گروه تفنگ دارچند ساعت قبل، همه مردان را تا یک فرسنگی جاده محل عبورحرم دور می کردند. این گروه که قرقچی نام داشتند ، درست دو ساعت قبل از حرکت زنان دوباره به همان محل بازگشته و با شلیک تفنگ آخرین اخطار را به مردم می دادند.5
هنگام سفربا شاه ، زنان در کجاوه ها روی شتر می نشستند. دنبال این کاروان دسته ای بنام یسقچی حرکت می کردند و درانتهای کاروان مانع نزدیک شدن عابران به کجاوه ها می شدند.6
در جلوی حرم نیز خواجه ها مردم را از عبور حرم مطلع می کردند و سوار بر اسب با چوبدستی به سر کسانی که هنوز آن اطراف بودند می زدند.اگر عابری به یکی از کجاوه ها نزدیک می شد، مجازات سختی می دید. او را روی شکم می خواباندند و با ضربه های چوب تنبیه می کردند و یا او را می کشتند.7
سفر دیگر زنان هنگامی بود که توسط شوهر، شوهر داده می شدند! شاه زنانی را که نمی پسندید به دیگران هدیه می کرد.هنگام سفر، آنها در کجاوه می نشستند ، این کجاوه محفظه ای داشت حاوی اسباب و اثاثیه زن از جمله بالش، تشک ، لباسها و جواهرات که جهیزیه اش محسوب می شد.8

تنبیه و مجازات زنان

زنان دربار درهرصورتی احساس خطر می کردند. وقتی محبوب شاه بودند، مورد حسادت و آزار پیرزنان و از چشم افتاده ها قرار داشتند، شاردن می نویسد:" زنانی که به دلیل آواز و رقص یا گفتار پسندیده مورد عنایت شاه بودند به همان نسبت مورد هدف حسادت و نفرت دیگر زنان نیز قرار داشتند" واگر دیگر مورد علاقه شاه نبودند به دیگران تقدیم می شدند و شکنجه می دیدند. شاهان صفوی چشم دیدن هیچ رقیبی را نداشتند و با مشاهده خیانت هر یک از زنان آنها را به بدترین شیوه مجازات می کردند.
در حرمسرا هر زنی برای خود رقیبی داشت و برای از پای در آوردن رقیبش به هر عملی دست می زد.از جمله ، ربودن زنان آبستن، سقط جنین های اجباری، کشتن نوزادان و یا محروم ساختن آنها از شیر.10
اگر زنی نمی توانست رقیبش را از دور خارج کند، تندمزاج و عصبی می شد وهمین بدخلقی ها، شاه را ازاو متنفر می کرد. بنابراین به دستورشاه چنین زنانی دربخشهای دورافتاده حرمسرا با شلاق و چوبدستی تنبیه می شدند تا سرعقل بیایند.
داستانهای بسیاری از سوزاندن، زنده به گورکردن و شلاق زدن زنان به دلایل متعدد وجود دارد.
نوشته اند روزی شاه عباس به یکی ازدختران حرم پیام می دهد که به خوابگاهش بیاید. دختر اظهار کسالت می کند ونمی رود. فردای آن روز شاه خودش به اتاق دخترمی رود اما دوباره دختربه بهانه بیماری ازاو دوری می کند، سرانجام شاه طبیبی را برای مداوایش می فرستد، اما پس از برملا شدن دروغ دختر، دستور می دهد او را زنده زنده در بخاری بسوزانند.11
داستان دیگری نیز هست که روزی شاه سلیمان به دیداریکی از زنانش که شوهرداده بود، می رود. وقتی با او تنها می شود ازاو می پرسد: شوهرت را دوست داری یا مرا؟ زن می گوید: شوهر شرعی و قانونی ام را. و شاه از شدت خشم دستور می دهد در رودخانه بیندازندش اما پشیمان می شود. دوباره فرمان می دهد او را بسوزانند و باز پشیمان می شود و سرانجام زن، جان سالم به در می برد.12


پی نوشت
شاردن، جلد7 ،صفحه 160
دلاواله ، 268
رستم الحکما، 107
فلسفی، 589
شاردن،جلد 8،393
دلاواله ، 281
دن گارسیا ، 276
دلاواله،268
شاردن،جلد 8 ،386
همان، 380
همان، 382
راوندی، 712



منابع
فلسفی، نصرالله،زندگانی شاه عباس اول، تهران،انتشارات علمی،1371
شاردن،سیاحتنامه شاردن،ترجمه محمد عباسی،تهران،امیرکبیر،1345
راوندی،مرتضی،تاریخ اجتماعی ایران،تهران،1357
دن گارسیا،فیگوئرا،سفرنامه،ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران،نشرنو،1363
دلاواله،پیترو،سفرنامه،ترجمه شعاع الدین شفا،تهران،علمی،1370
رستم ااحکما، رستم التواریخ،1352
-
-
-
-
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
بهرام بیضایی نمایش نامه ا یدارد به نام پرده خانه که به استادی زندگی زنان مفلوک را توصیف می کند .

و خیلی ها از آنچه شما نام بردینش در پرده خانه بیضایی بود .

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!