سه شعر از سیاوش ملکی
برای شنیدن این شعر با صدای شاعر
اینجا را کلیک کنید
بازجویی ِ ادبی ِ یک مرغ ِ سوخاری ِ ......
همه را دوست می داشتی ؟
گر به سیخ نکشیده بودن ات ؟
چه ملیح می خندی !
...................................... - هنگام بیرون کشیدن شان .
آغاز راه است انگار
رهایی –
از قید هرچه دل بستن است .
تو بودی که می گفتی ................؟................
.............................................................. ..........................
-
-
-
برای شنیدن شعر «اگر» با صدای شاعر
اینجا را کلیک کنید
اگر....
درها را همه بستیم اگر شاهدیم اگر مستیم اگر پیوستیم
بادبانها را شکستیم ز طوفان اگرچه رستیم
به ساحل های سپید رسیدیم به جنگل زدیم درخت ها را از جا کندیم
اگر نردبانی ساختیم
.................................... - بالا رفتیم ماه بود
.................................... - پایین آمدیم چاه بود
..................................................................... فرو رفتیم -
قهرمانان را خاک کردیم بالا آمدیم دیدیم : قهرمانان را خاک می کنند ،
می پرند
ماه را برمی گیرند
ماه را برگرفتند ، جامدان را آب کردند ، به هم کشیدند ، بنا کردند ، کوبیدند
بنا کردند ، کوبیدند ،
بنا کردند ، اگر می کوبند ، زمانه را به دُگم می کشند
اگر می دانیم ، وگرچه نمی دانیم
....................................................... - نمی خواهیم بدانیم
آب می کنند ، می کوبند ، می فروشند ، بارمان می کنند
اگر بارمان می کنند
اگر بر دوش می کشیم
اگر هر لحظه بر دوش می کشیم
................................. - بار سَقطِ چس ناله های هومانیستی ِ مدرن را
و می فروشندِ شان
و می فروشیم شان
.................. - به ناامیدی ِ مریخ زده ی گرسنگان عالم خاک -
و اگر هر لحظه ، هر ثانیه
اگر هر لحظه ، هر چند ثانیه
اگر هر لحظه ، هر سه ثانیه ، کودکی
اگر کودکی ، کودکی اگر
....................................... اگر وای…...
......................................................... وای……
...................................................................... وای….....
...................... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر ناز نازان
اگر جان ِ جانان
اگر رخت رختان اگر برکند ….
........................................... - مرکبش را به پیشش زند .
اگر نرم نرمان
اگر بال بالان
اگر رخش رخشان اگر برکنم ………
............................................................. - بر زمینش زنم .
نگاهش کنم راست راست …....
به پیشم زند
به دستش گرفته پس و پیش جان
کند عشق را در برش زندگی .............
به پیشش زنم
به دستم گرفته پس و پیش جان
کشم عشق را بر برش …...
................................................ شب حشیش .
برای شنیدن این شعر با صدای شاعر
اینجا را کلیک کنید
سنگی خود را ول کرد
شب می رود
.................... روز می آید
..................................... - بی هوده چرت می زند .
شب می رود
روز می آید
بی هوده چرت می زند ، خسته است ، بی هوده خیلی خسته است
........... خواب می بیند
بی هوده خواب می بیند بی هوده است
بی هوده از خود بی خود می شود
................................................ دور می شود .......
........................................................................... - شب می شود .
روز می آید
......................... بی هوده چرت می زند .
شب می شود
روز می خوابد
دیر دیر می شود
ستاره ای می پُکد
سحر از افق نور می گیرد
صبحدم پلک می زند
بی هوده به خود می آید
شب از خود دور می شود
روز خود را ول می کند
سنگی از قله قِل می خورد
به سنگ بزرگی برخورد می کند
سنگ بزرگ شتاب می گیرد
بی هوده پلک می زند .......
................................................ - شب می شود .
روز می خوابد
دیر دیر می شود
ستاره ای از افق نور می گیرد
سحر پلک می زند
صبحدم به خود می آید
بی هوده از خود دور می شود
شب خود را ول می کند
روز از قله قل می خورد
سنگ بزرگی شتاب می گیرد
علفی به خود می پیچد -
جاده پر از ماشین است ...........