آزادی
مهرداد عارفانی
وقتی کلید می شوی در جیب زندان بان
بیشتر دوستت دارم
عاشقت می شوم
آنقدر که سپیدی موهایم را فراموش میکنم
بیست ساله می شوم
عکسی از تو بر بخار شیشه می کشم
شبیه تفنگ
تکه تکه های تو را قسمت می کنم
با این که دوستت دارم
قسمت ات می کنم
صدای شلیک می آید و شیشه ای اما نمی شکند
نه خرده های نئون
نه گاز اشک آور
ناخن در رویا فرو برده ام
در جهنم در بهشت
ساعت 5 صبح در اوین
روی تمام چهار پایه ها , جرثقیل
تیرک های اعدام , و جوخه ها
تمام مرگ ها, زندگی ها
به خاطر نان
به خاطر خنده و اشک
شادی ها , ترانه ها :
اشکال هندسی روی بخار شیشه ها می کشم
اما هیچکدام تو نمیشود!
بدون شکل , بدون هندسه
ریاضی محض دوستت دارم
وقتی 22 می شوی
خیلی بیشتر دوستت دارم
عاشقت می شوم
می رقصم
دیوانه ات می شوم
هر روز کشته می شوم به خاطر تو
هر روز دنیا می آیم به خاطر تو
---------------------------------