یکشنبه


حمایت بدون دخالت

گفت‌وگو با ایرج زهری
درباره بیست‌ونهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر

محسن عظیمی

ایرج زهری به‌همراه میشل وایس، دبیر کل انجمن بین‌المللی منتقدان تئاتر AICT از کانادا، مارگارِتا سورِنسون معاون انجمن از سوئد، ژان پیر هان از کشور فرانسه و اشکان غفارعدلی، به‌عنوان هیات داوران بخش کانون منتقدان جهانی، بیست‌وچهار نمایش از آثار شركت كننده در بيست ونهمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر را داوری نمودند و در اختتامیه جشنواره آرای خود را در بخش کارگردانی، نمایش‌نامه‌نویسی، بازیگری مرد و زن و موسیقی اعلام کردند که در پایان گفت‌وگو پیام این هیات که توسط ایرج زهری ترجمه شده و در اختیار ما قرار داده شده را می‌توانید بخوانید.


به‌عنوان یکی از اعضای هیات داوران بخش کانون منتقدان جهانی بیست‌و‌نهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر توضیحی در خصوص این انجمن بفرمایید.

به‌طور کلی شما می‌دانید که در هر فستیوالی برای داوری اجراهای نمایشی همیشه از منتقدان دعوت می‌کنند. در ایران که من قبلاً در برخی از جشنواره‌ها حضور داشتم همیشه بازیگران و کارگردانان تئاتر، نمایش‌ها را داوری می‌کردند و برای من خیلی جالب است که امسال برای داوری نمایش‌ها از منتقدان دعوت کردند. البته این جشنواره ظاهراً چند بخش دیگر هم داشته که من خبر ندارم ولی در بخشی که ما داور بودیم سه داور بین‌المللی بودند از کانادا فرانسه و سوئد و بنده از ایران همین‌طور کنار من آقای اشکان غفارعدلی. بیست‌وچهار نمایش را ما دیدیم و نظرمان را دادیم که در اختتامیه این جشنواره اعلام شد. راجع به این کانون و این‌که چگونه و در چه نوع ارتباطی قرار گرفته انجمن منتقدان ایران با انجمن منتقدان جهانی وابسته به یونسکو بهتر است که با خانم کتایون‌ حسین‌زاده و یا آقای نصرالله قادری صحبت کنید که اطلاعات بیشتری در اختیارتان خواهند گذاشت.


این بیست‌وچهار نمایشی که شما دیدید از بخش‌های مختلف جشنواره انتخاب شده بودند؛ شما در انتخاب این آثار هم نقشی داشتید و نظرتان درباره این که فقط تعداد خاصی از نمایش‌ها توسط این هیات دیده شدند چیست.

نه. در واقع وقتی که منتقدان داوری می‌کنند این‌گونه هست که گروه منتقدانی که تعدادشان مشخص است می‌روند نمایش‌های مختلف را که در طول سال اجرا می‌شوند، می‌بییند و معرفی می‌کنند به جشنواره و باید در ضمن مدافع نظر خودشان هم باشند؛ یعنی این‌که نمایش را به‌طور کامل معرفی کنند و در صورتی که نقدی از طرف تماشاگران و یا مجامع مختلف صورت بگیرد، بتوانند پاسخ‌گوی آن نقدها هم باشند. در این‌جا در مملکت ما متاسفانه این‌جوری نیست این است که سازمان‌های اداری که برخی در کارهای هنری هستند و برخی هم نیستند نمایش‌ها را انتخاب می‌کنند و به جشنواره معرفی می‌کنند با ضوابطی که خودشان دارند و خودشان می‌پسندند و این نه انتخاب منتقدهاست و نه انتخاب خود کارگردانان و یا بازیگران و عوامل اجرایی و این انتخاب بیشتر انتخابی اداری و به زعم من بیشتر سیاسی‌ست، در نتیجه ما وقتی که برخورد می‌کنیم به این نوع اجراها اشکالی که پیش می‌آید این است که برخی کارهای دانشجویی نیز که در حال شکل‌گیری و تحولند در کنار کارهای حرفه‌ای که موقعیت و فضای خودشان را پیدا کرده‌اند، قرار می‌گیرند و این نشان می‌دهد که انتخاب‌ها، انتخاب‌های مشخص و معینی نیست بلکه از جهات مختلف هر کسی تافته خودش را بافته و کاری که پسندیده معرفی کرده به جشنواره، در صورتی که ممکن است جای این کار جای دیگری باشد در مجامع خصوصی‌تری باشد و در جامع بین‌المللی جا نمی‌گیرد. به‌طور کلی به هر حال باید کسانی که خارج از ساختار نمایشی به‌خصوی هستند درباره‌ی کارها داوری بکنند و این‌‌که چرا معمولاً در ایران این اتفاق نمی‌افتد برمی‌گردد به فلسفه گذشته ایران که منتقد به‌طور کلی جایی در فرهنگ نمایشی ایران ندارد. بخشی از آن هم برمی‌گردد به روزنامه‌ها که کمتر به موضوع نقد توجه می‌کنند و منتقد خاصی برای روزنامه خودشان ندارند و از طرفی به رادیو و تلویزیون هم نگاه کنیم همین‌گونه است. من یادم می‌آید قبلا برنامه‌ای بود در رادیو با عنوان جمعه‌ها با تاتر که آن هم حذف کردند. در ابتدا چهار ساعت برنامه بود که شد دو ساعت بعد هم کاملا حذف شد. در این برنامه بحث نقد و بررسی نمایش‌ها انجام می‌شد و انتقاد همیشه سازنده‌ست.




فستیوال‌های بین‌المللی که در سراسر دنیا برگزار می‌شوند در این زمینه چگونه عمل می‌کنند.

مثلاً در آلمان و یا فرانسه همیشه یک مشاور انتخاب می‌کنند که در نمایش‌هایی که پیشنهاد می‌شود نظر می‌دهد. در این جشنواره مشکل بزرگی که وجود داشت این بود که کارها را طوری تنظیم و انتخاب کرده بودند که ما مطلقا نرسیدیم هیچ کار دیگری را ببینیم جز این بیست‌وچهار کار... یا کارگاه‌ها را هم نتواستیم ببینیم. یا این‌که می‌توانم مثال بزنم که در فستیوالی در فرانسه دو بخش وجود دارد یک بخش آف‌آف تئاتر یا همان بخش خارج از برنامه و بخش دیگری با عنوان بخش داخل برنامه، بخش داخل را وزارت فرهنگ حمایت می‌کند البته حمایت بدون دخالت... در واقع یک بوجه فرهنگی اختصاص می‌دهند به هنرمندان و بدون این‌که دخالتی داشته باشند کار را در اختیار خود هنرمندان می‌گذراند؛ در این بخش تئاترهای منتخب از سراسر دنیا شرکت دارند. در بخش دیگر تئاترهای خارج از برنامه اصلی هستند مثلاً در آونیون بیش از صد تئاتر اجرا می‌شود صد تئاتر خارجی... در این بخش حمایتی از نمایش‌ها نمی‌شود بلکه خودشان کار را با بوجه شخصی اجرا می‌کنند و البته آن‌ها بیشتر در ارتباط با مردم هستند و خیلی از مردم به آن‌ها کمک می‌کنند و خانه‌هاشان را در اختیار آن‌ها می‌گذارند و... در‌آمد گروه‌ها هم بر اساس بلیطی هست که فروخته می‌شود و معمولاً محدودیت زمانی برای اجرا هم ندارند و بر اساس قراردادشان هست که می‌توانند با آژانس‌های مختلف داشته باشند که این آژانس‌ها گروه‌ها را تقویت می‌کنند و کمک می‌کنند که نمایش‌شان را اجرا کنند.


کارهایی که شما در این جشنوراه دیدید در چه سطحی قرار داشتند و آیا نسبت به گذشته به لحاظ کیفی ارتقایی پیدا کرده بودند؟

به‌طور کلی دو نوع کار وجود داشت نوعی کار که سعی شده بود کاری کلاسیک باشد، نوعی رئالیست مثل نمایش «حضرت والا» که در خانه هنرمندان اجرا شد که البته در نوع خودش کار جالبی بود و بازی‌های خوبی هم داشت و به‌خصوص بازیگر نقش حضرت والا که خوب بازی کرده بود و بخشی دیگر کارهایی بودند که سعی کرده بودند نوآوری داشته باشند و کار تازه‌ای باشند که برای خود من هم این بخش جذابیت بیشتری دارد که البته نمی‌خواهم تعمیم بدهم که همه‌ی کارها باید این‌گونه باشد. مثلاً در زمان گذشته اکبر رادی کار خود را انجام می‌داد؛ عباس نعلبندیان کار خودش را انجام می‌داد از آن طرف آربی آوانسیان و یا مهین جهانبگلو و نصریان و... هر کدام کار خودشان را انجام می‌دادند که شیوه‌هاشان هم متفاوت از هم بود. معمولا امروز گروه‌ها در ایران می‌آیند کارهای کلاسیک را با شیو‌های جدید اجرا می‌کنند؛ چون می‌شنوند و یا می‌خوانند این نوع کارها از مکبث گرفته تا اتللو و رومئو و ژولیت با شیوه‌های جدید در اروپا اجرا می‌شود. در آن‌جا معمولا وقتی شما مکبث را در آلمان به نوع جدیدی اجرا می‌کنید یا کارهای گوته را، یک پیش‌زمینه‌ی پیش‌ساخته‌ی گوته یا شکسپیر در شما هست و آزمایش‌هایی انجام داده‌اید. در این زمینه مثلاً فکر کنید استانیسلاوسکی و مایرهولد، وقتی مایرهلود می‌آید پیش استانیسلاوسکی، استانیسلاوسکی وقتی می‌بیند او چهره‌ی درخشانی هست با تمام آگاهی‌ها و پیش‌زمینه‌های تاتری یک استودیو در اختیارش می‌گذارد تا کارهای تجربی‌اش را انجام بدهد. من فکر می‌کنم که مرحله اول را ما نداریم یعنی ما مدرسه هنرپیشگی مناسب که هنرپیشه در آن چهار سال درس بخواند نداریم. در دانشگاه‌هایمان روزی دو ساعت کار بازیگری هم انجام نمی‌شود. در صورتی که در مدرسه هنرپیشگی باید روزی حداقل شش ساعت، هشت ساعت کار بازیگری گنجانده شود. این امکانات را ما نداریم. ما مسائل تئوری، مسائل مربوط به تحقیقات، مسائل دراماتورژی، تاریخ تئاتر و تاریخ نمایش‌نامه‌نویسی و جامعه‌شناسی هنری و... را به‌طور کامل می‌توانیم در دانشگاه بخوانیم و یاد بگیریم تا بتوانیم به‌عنوان منتقد یا تئاترشناس کار کنیم ما این مسائل را نداریم. از طرفی سال‌های سال ما در این‌جا نسبت به شناخت نویسندگان خارجی و بزرگان تئاتر فاقد بوده‌ایم و سال‌های سال است هیچ ترجمه‌ی کاملی را روی صحنه نیاورده‌ایم و هفت هشت سال بیشتر نیست که از خارجی‌ها دعوت کرده‌ایم که نمایش‌نامه‌ی کاملی از نمایش‌نامه‌های شکسپیر یا برشت و... را اجرا کنند. این سوابق را نداریم بعد می‌آییم روی آن تجربه می‌کنیم. مخالف تجربه نیستم. مخالف این‌که جوان‌ها این نوع کارها را نکنند نیستم. مخالف این هستم که فقط خودشان را محدود کنند به این نوع کارها در صورتی که پیش‌زمینه‌ها و پیش‌آگاهی‌های لازم را نداشته باشند. از طرفی خیلی جالب است که چند نمایش دیدیم که خود بچه‌های ایرانی نوشته بودند و خودشان کار کرده بودند و کارهای جالبی بود. چرا درخشان بود؟ برای این‌که مسائل زمانه را مطرح کرده بودند بدون این‌که وابسته‌ی زمان و مکان باشند. مثل نمایشی که آقای کورش‌نیا کار کرده بود و در این نمایش سعی شده بود موضوع جنگ باشد اما محدود به موضوع جنگ ایران و عراق نبود و بیشتر نفس خود جنگ و دفاع را سعی کرده بود مطرح نماید و یا نمایشی که سعی کرده بود از دماغ گوگول الهام بگیرد ولی کار خودشان را انجام داده بودند و نگاه خودشان را داشتند و یا نمایشی که از آقای عابدی بود و در فضایی کاملا ابزورد به معنای سردرگمی کار شده بود و به‌گونه‌ای کاریکاتورگونه کار شده بود و در آن اغراقی وجود داشت که بسیار نزدیک بود به واقعیت روابط آدم‌های امروز ایران... البته ناگفته نماند که برای انجام یک کار خوب نمایشی هنرمندان باید در انتخاب کارهایی که مدنظرشان هست آزادی داشته باشند. مثلاً برخی از گروه‌ها تعریف می‌کردند که نمایش‌شان چند و چندین بار مورد بازبینی قرار گرفته و... که این مسائل هنرپیشه و گروه را اذیت می‌کند تا نتواند کار خوبی ارائه بدهد.



نمایش‌هایی که در این جشنواره دیدید آیا با نمایش‌های روز دنیا قابل مقایسه هستند و می‌توانند همپای آن‌ها اجرا داشته باشند.

معمولا در اروپا مسائلی که در نمایش‌ها مطرح می‌شوند مسائل روز و به‌خصوصی که محدود به زمان و مکانشان باشد نیستند و بیشتر به مضامین کلی پرداخته می‌شود مثلا تنهایی آدم‌ها... نمایش‌های بزرگ دنیا اجرا می‌شود و بیشتر روی نمایش‌های بزرگ تجربه‌های تازه‌ای صورت می‌گیرد مثلا رومئو و ژولیت اجرا می‌شود ولی در صحنه‌ای می‌بینم رمئو و ژولیت با هم زیر دوش هستند و... یا این‌که همان متن کلاسیک اجرا می‌شود ولی لباس‌شان امروزی‌ست. برعکس نیازهای این‌جا متفاوت است و بیشتر در خصوص آزادی و عشق و زیبایی و... است که بیشتر سعی می‌کنند نمایش‌ها وصف‌الحال مردم باشند و نیازهایی که احساس می‌شود؛ به‌همین خاطر بیشتر به درد اجرا در ایران می‌خورند و بیشتر نمایش‌هایی که در ایران اجرا می‌شوند نمایش‌های کوتاه هستند و این نمایش‌ها برای اجراهای اروپا که معمولا مردم برای دیدن نمایش‌های بلند می‌آیند زیاد جایی ندارد. ولی برخی جشنواره‌ها هستند بخش‌های جنبی دارند و برنامه‌های مخصوصی برای اجراهای ایرانی می‌گذارند مثل کاری که آقای روبرتو چولی انجام داد و یا جشنواره کلن در آلمان که کارهای ایرانی در آن اجرا می‌شود و مهم این است دولت ایران از گروه‌های ایرانی حمایت بکند که بتوانند در این جشنواره‌ها شرکت کنند و این‌که از نظر سیاسی بین ایران و کشور مربوطه نباید مشکلی وجود داشته باشد.


نکته بارز نمایش‌هایی که دیدید بیشتر چه بود و این نمایش‌ها از چه نظر شاخص‌تر بودند.

به جز چند متن که متون جذابی بودند بیشتر در زمینه‌ی بازیگری کارها شاخص بودند و بیشتر به بازیگری توجه بیشتری شده بود.




پیام هیأت داوران بخش کانون منتقدان جهانی بیست و نهمین جشنواره‌ی تئاتر فجر

حضارمحترم
به عنوان معاون انجمن بین‌المللی منتقدان تئاتر AICT، وابسته به یونسکو، افتخار دارم که می‌توانم در ارتباط با کار داوری چند نکته‌ای را به سمع شما تماشاگران عزیز برسانم.
اعضای برگزیده‌ی AICT مرکب‌اند از دو معاون ریاست انجمن: ژان پیر هان از کشور فرانسه و این‌جانب، مارگارِتا سورِنسون از سوئد، میشل وایس، دبیرکل AICT از کانادا، همچنین دو منتقد تئاتر از کشور میزبان ما ایران: ایرج زهری، که به خاطر کتاب‌ها، مقاله‌ها و نیز تدریسش در هنرکده‌های تئاتر و اشکان غفارعدلی را که روی نقدهای تئاترش در مطبوعات می‌شناسید.
ما از برگزارکنندگان جشنواره به ویژه سپاسگزاریم که با گزینش داورانی که همه به زبان فرانسوی سخن می‌گوییم، وظیفه‌ی داوری‌مان را هم آهنگ وآسان کرده‌اند.
به طورکلی هیئت داوران چندگانگی و چندسویی نمایش‌ها را چه از جهت محتوا و پیام و چه از جهت فرم، غنای نمایش امروزِ ایران می‌داند. اما در همان حال این چندگانگی گاه می‌تواند ناعادلانه باشد، آن‌گاه که کاری از گروه آغازگر، در کنار کاری حرفه‌ای مورد قیاس قرار گیرد.
اعضای خارجی هیات داوران در جهت ارزش‌گذاری روی متن‌های نمایشی، به جهت نبود عنوان و گاه کمبود یادداشت در مورد گروه و نویسنده و کارگردان، با مشکل روبه‌رو بودند که خوشبختانه همکاران ایرانی ما اشکان و ایرج با توضیحات وافی وکافی ما را یاری دادند. این‌جا لازم می‌دانیم از آنها تشکر کنیم.
سخن کوتاه: ٢٤ اجرای نمایشی که دیدم، همه به زبان فارسی، حاصل کاری دسته‌جمعی و صادقانه و درخشان بود، با مضامینی هم نمادی و هم واقعی، روزنگار فرهنگ اجتماعی و سیاسی، به عبارتی دیگر نمایش‌گر فضای جهان امروز ما.
تردیدی نداریم که توجه و شرکت تماشاگران بی‌شمار در نمایش‌ها به آن دلیل است که تئاتر ایران وصف‌الحال دل و جان آن‌هاست.
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!