دوشنبه
" ده وحشعر "
پرزیدنت حسین شرنگ



* به جمیله کتانی


کوتوله هایم
توکوله هایم
کولوته هایم
لوتوکه هایم
لوکوته هایم
لهٔ توکو هایم
لوته کو هایم



واق واق
من هفت خدای شیرخواره داشتم
هفت شیر خداخواره خوردند
گم شدند
در هفت همیشه



* به نسرین الماسی


تا واپسین سه چکه ی آویز واژه
جاریست پایان در همه رگ‌های باران



*یاد دو دایه : آمنه و نارنگ (گاو ) + به فریبا گیاهی فومنی


در باز شد کسی‌ نیامد
یا آمد و کسی‌ ندیدش


صدای ریختن
پژواک پر شدن
سخن
سکوت
قدقد کنان قلم کرچ
نشسته روی خیالات



* به اسفندیار براهنی


می‌ آیی‌
می‌ پوشی این واژه‌ها را
آسمان دست کودک را قلقلک می‌‌دهد
پرنده چندی
بر سرعت سنگ می‌‌آساید
خرس چسبناک
با کندویی در دهان
آهسته فرو می‌‌غلتد از کوه
باد چهره ی خودش را در علف‌ها می‌‌آراید
باران فضا را شانه‌ می‌‌کند
- دره‌ای که از سیلاب اش
روزی که از حوادث اش
از تو لب می‌‌ریزم



* به بچه‌های ۱۸-۷۰ ساله ی کافه لیت (مونترال )


میگ اوناز دامیگون داهیر
هیسوسا مینی هیگ ساتیر
دامیگون هاتیر
مینی هیگ ساهیر
میگ سا
هیسو اوناز
ماریکون دامین
هادهاداگ پامیر
تورا پار
بورا پیر



* به بهیموت روان-سوربونی


جلز ولز
کایوس با تانور جلز
کهیر با تابا ولز
هلولیبیدوکاست
بالالای
آنبا مانسونژ
گرسیندروم گرومب گرومب
فوما کا
کوما تارسیس



* به عبدک


قارقار اسب
شیهه ی کلاغ


حیوان دیوانه
به سایه‌اش زل می‌‌زند
دیوانه تر می‌‌شود
با خشمی انسانی‌
پرنده ی عصبی
می‌ خندد به دشت
به آسمان



* به روز علی‌ فلاش سوخته : بابک سالاری


وقار
وقار
وقار
کلاغ‌ها همه عصا قورت داده اند


قار
قار
قار
قاریان همه کلاغ بلعیده اند
قبرها همه با بال‌های سیاه می‌‌لنگند
جاودانگی ورق می‌‌خورد
در کتاب گرد



* به کلاغ‌های کلاغ آباد ( جیرفت )



همه پر
رو به هیچ
کلاغی
در سه قطره قیر


می‌ آیم و سهم خودم را
از فضای شما می‌‌دزدم
یک تکه صابون
برای شستن سه قاره



* به مالک و فرخنده



می‌ نویسم
خدا می‌‌بارد


خط
خنده ی برق


اسم
منتر رعد




- دو شعر نخست: دیشب. هشت شعر دیگر: تابستان دو هزار و هفت، هنگام مکاشفه ی " کتاب وحشی ".
جمهوری وحشی شرنگستان

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!