سه‌شنبه


خود ارضایی، عصیان نخستین
نسیم روشنایی


خودارضایی اولین سرپیچی ما از سلطه ی مذهب، جامعه ی طبقاتی، خانواده و پدر است. ما با اولین خودارضایی، اقتدار پدر را می شکنیم و دیگر ابژه ای صغیر و سربه زیر در دستان او نیستیم. خانواده می کوشد ما را از بدنمان - امیالمان جدا کند. خانواده ضد لذت است، ضد شیطان، ضد خشنودی، ضد دیونیزوس؛ خانواده سرباز حقیر جامعه ی طبقاتی است. خودارضایی اولین آشتی ما با بدنمان است. ما لذت را کشف می کنیم. آن را مخفیانه، دور از چشم بزرگ ترها تجربه می کنیم و اضطراب اش را هم به جان می خریم. ما سرپیچی می کنیم، پس به وجود می آییم، خود را به وجود می آوریم. ممکن است بعدها خودخواسته یا به ناچار بدنمان را، خودمان را دوباره به زنجیر بکشیم اما وقتی خودارضایی می کنیم، برآنیم که سرپیچی کنیم. بدنمان را آزاد می کنیم. سوپر اگوی موذی و سلطه گر را پس می زنیم و از شرّ باید و نبایدهای بیهوده اش خلاص می شویم. یواشکی خودارضایی می کنیم، یواشکی کتاب می خوانیم، یواشکی رویا می بافیم، یواشکی خط قرمزها را می شکنیم. ممکن است به تدریج شجاعت این را پیدا کنیم که دیگر یواشکی خودمان را به وجود نیاوریم، بلکه، رودرروی خطوط قرمز بایستم و خودمان را جار بزنیم. بپاشیم به سر و صورت خانواده و جامعه ی طبقاتی و لکه ی ننگشان باشیم. لکه ی ننگ بودن به شجاعت بسیاری نیاز دارد. اکثریت، مغلوب خانواده می شوند، یعنی در واقع مضمحل می شوند؛ سرکوب شدگانی که به سرکوب شدن خود واقف نیستند و در این سیستم سرکوبگر سرکوب کردن را می آموزند و دور باطل سیستم سلطه و سرکوب را تولید و بازتولید می کنند و در آن ته نشین می شوند.

خودارضایی در تمام ادیان بسیار ناپسند است. از آن حرفی زده نمی شود فقط بچه ها را می ترسانند که مثلا خودارضایی چشم هایتان را ضعیف می کند! پسر بچه های عینکی ما را یاد بچه های منحرفی می اندازند که خودارضایی می کنند! شرم آور است. ادیان به شدت شرم آورند، خانواده و چارچوب متعفن و بیمارش به شدت شرم آور است. خانواده سگ دست آموز طبقه ی حاکم است. خانواده جایی است که ما را به تفاله هایی یک شکل تبدیل می کند و به جامعه ی طبقاتی تقدیم می کند. تفاله هایی که لذت بردن و عصیان کردن بلد نیستند. تفاله هایی که قدرت فکر کردن ندارند، از به خودآگاهی رسیدن و توان بالغ شدن عاجزند؛ تفاله هایی که حق و توان تفاله نبودن را ندارند. جامعه ی طبقاتی نیز این تفاله ها را می بلعد و در نهایت، سرنوشت تفاله ها، بعد از یک عمر تفالگی، تبدیل شدن به اجسادی تفاله ای در گورستان است. ساختار خانواده با جامعه متفاوت است، خانواده بدویتی است که رشد عقلانی ما را برنمی تابد. پر از تابو است. از تابوی زنای با محارم گرفته تا تابوی خودارضایی. مستقل بودن و بالغ شدن تابو است، اصلا هر کار خلاقانه و آگاهانه ای در خانواده تابو است. با بزرگ شدن ما تابوها هم بزرگ تر و بیشتر می شوند، هیولاهایی می شوند که ما را می بلعند. بعد از آن، ما هم به هیولاهایی تبدیل می شویم، هیولاهایی که بچه ها را می بلعیم. هیولاهایی که دشمن آزادی و آگاهی و لذت هستیم. تا به حال به این فرآیند هیولا- تفاله شدن فکر کرده اید؟ وحشتناک تر از این است که بتوان تحملش کرد. اما اغلب ما مثل بچه های خوب و حرف شنو، این فرآیند فرسایش را طی می کنیم، امیال خود را مضمحل می کنیم و تفاله می شویم. اما خودارضایی اولین سرپیچی بنیادین و مادی انسان است، سرپیچی ای که اگر به ابعاد دیگر زندگی مان نیز منتشر شود، آزادی و خودآگاهی را متولد می کند. ما خودارضایی می کنیم، سرپیچی می کنیم، میل می ورزیم، بالغ می شویم، مبارزه می کنیم، تفاله نمی شویم، ما هستیم.






5 Comments:
Anonymous رضا کاظمی said...
سرکار خانم روشنایی
از مقالات و نوشته های شما بسیار لذت می برم و استفاده می کنم. ذهن جستجوگر و توان فکری و قلم تان را تحسین می کنم. امید که هدف نوشته ها و مقالات تان روز به روز به تیرهای پرتابی تان نزدیک تر شود و بالعکس
پیروز و سربلند باشید
کاظمی

Anonymous ناشناس said...
خودارضایی در تمام ادیان بسیار ناپسند است. از آن حرفی زده نمی شود فقط بچه ها را می ترسانند که مثلا خودارضایی چشم هایتان را ضعیف می کند
it is definitly wrong. in most of the religion it is not forbiden or at most it is partially forbidden.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C

It is just in Islam that is forbidden at all.
Most of this article is false from psychological point of view. please read more before writing.

Anonymous حميدرضا شكارسري said...
ك متن به شدت عصباني كه نااميدانه مي كوشد بين عصبيت غير قابل كنترلش و منطقي كه براي يك مقاله ي مستدل لازم است تعادل برقرار كند كه هرگز نمي تواند . عصبيت ناشي از تنفر بزرگ نويسنده از نهادهاي سنتي و نه لزومن تاريخ مصرف گدشته ، باعث قضاوت نادرست ايشان شده است . به اين معني كه به فرض درست بودن فرضيات ايشان راجع به احكام جزئي اديان ، باز هم نمي توان نسبت به كليت اديان اظهار نظر نمود . اين حركت از جزء به كل در استدلال هاي اين چنيني هميشه درست از آب در نمي آيد .
ضمنن نويسنده ي محترم انگار به هيچ وجه پرسپكتيويزاسيون و نسبيت باوري رايج در جهان امروز را باور ندارند و اگر دين رامتهم به تابوزدگي مي كنند ، خود نيز به همين معضل دچارند : تابو دين !
و از همه ي اين ها گذشته در چنين مقالاتي نمي توان اطلاعات علمي غلط را به عنوان منابع استدلال قرار داد و كم يا بي اطلاعي خود را به مخاطب سرايت داد . آيا واقعن ايشان نمي دانند كه آسيب ها و مضرات خودارضايي از نظر علمي كاملن اثبات شده است ؟
بعضي ها به دليل نااميدي و ترس يا حتي به علت خبث طينت وقتي دارند غرق مي شوند دست ديگري را هم مي گيرند و با خود مي كشند زير آب . آيا نويسنده خود آسيب ديده ي اين عرصه نيست و حالا دنبال همراه نمي گردد ؟!!

Anonymous ناشناس said...
it's not true

Anonymous ناشناس said...
آخرش چه؟!

آيا براي خود ارضائي هاي مسخره و حيوان بار بدون چارچوب معنوي خلق شده اي؟!

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!