بررسی مقایسه ای اولیس و معشوق لیدی چترلی
لارنس و جویس : چالش دو اسطوره
محمد برفر
-
دههی 1920میلادی شاهد تكانهی عظیمی در ادبیات ِمعاصر انگلیس بود؛ دوكتاب ،كه هر دو اینك جزو آثار كلاسیك داستان ِ مدرن محسوب میشوند،اخلاق ِجامعهی سنتی را به چالش كشیدند : "عاشقِ لیدی چَترلی"، دی اچ لارنس و "اولیس" جیمزجویس.
اولیس كه جویس آن را طی هفت سال (1921 - 914ا ) در تریست، زوریخ و پاریس به اتمام رساند، پس از چاپ بخشهایی از آن در مجلهی لیتل ریویو(Little Review) و توقف انتشار آن در این مجله به دلیل برخورد ادارهی پست امریكا، در 1922و سالروز تولد ِجویس به همتِ كتابفروشی شكسپیر در پاریس ، كه خانمی ادب دوست، موسوم به سیلویا بیچ،آن را اداره میكرد،منتشرشد. نگارش عاشق ِ لیدی چَترلی رالارنس از اكتبر 1926و بعد از آخرین دیدارش از انگلستان، در فلورانس ِ ایتالیا آغاز كرد و نخستین روایت (ورسیون) آن را در فوریه1927به پایان رساند . تابستان همان سال روایتِ دوم این اثر را نیز -كه مفصلترین نسخ سه گانه است – كامل كرد و سرانجام در اواخر 1927 و ایامِ ژانویه 1928، پس از سپری كردن ِ یك دورهی سخت و طولانی بیماری ، كار بر روایت ِ نهایی آن را آغاز نمود. با مساعدتِ خانم آلدوس هاكسلی ، نسخهای ماشین شده از اثر مهیا شد و یك كتابفروش فلورانسی موسوم به جوزپه اوریولی مسوءولیت چاپ آن را برعهده گرفت . نهم مارس 1928 ، لارنس و اوریولی متن كتاب را به چاپخانه داری كه نه خود ، و نه دستیارانش ، هیچکدام ،زبان انگلیسی نمیدانستند ، واگذار كردند. كتاب منتشر شد و همانگونه كه انتظار میرفت ، عكس العملهای تندی ، بهخصوص در انگلستان - زادگاه لارنس - به همراه داشت ؛مشابه آنچه اولیس ِ جویس پیشتر شاهدش بود ؛ هر دو اثر متهم به شكستن تابوهای زبانی و ترویج تن كامگی و اروتیسم ادبی بودند. تنها وجه مشترك آنها نیز شاید همین باشد. به رغم قیاسهایی كه معمولاٌ بین جویس و لارنس صورت میگیرد،نه تنها شباهتهای آن دو اندك است،كه در مواردی به موضع گیری در مقابل ِیكدیگر پرداختهاند. جویس، به یقین ، نسبت به لارنس رفتاری غرض ورزانه داشت؛هم به عنوان نویسنده و هم این كه لارنس یك انگلیسی بود. اما دانستههای جویس از لارنس، بیشتر نتیجهی شنیدههایش بود تا خواندن دقیقِ آثارِ او. در ژوئن 1918 ، جویس از كارگزار خود ،جی. ب. پینكر،خواست تا نسخهای از رنگین كمان را برایش تهیه كند (نامهها، ج1، 115)اما گویا این كتاب هرگز به دستش نرسید. تنها كتابی كه به یقین میدانیم جویس از لارنس دیده و نظری اجمالی به آن انداخته ، ولی وقتی برای مطالعهی آن نگذاشته،عاشق ِلیدی چَترلی بوده است ( گزین نامهها ، 359 ). لارنس نیز ظاهرا ٌ تا 1922 توجهی به جویس نداشته و شواهدی كه دلالت بر مطالعهی آثار ِاولیه او ، "دوبلینیها" یا "تصویرِ هنرمند در جوانی" بكند،در دست نیست. انتشارِ اولیس و جنجالی كه به راه انداخته بود، موجب شد تا نظر لارنس به جویس جلب شود. او كه آن زمان در استرالیا مشغول نگارش تازهترین رمانش، "كانگرو" ، بود،به س. س. كاتلیانسكی نوشت:«به امریكا كه برسم،این اولیس ِجنجالی را میخوانم. در این كه او [جویس] یك شیاد باشد، شک دارم» (نامه ها ، ج 4 ، 275). سرانجام در نوامبر1922 ، لارنس نسخهای از اولیس را در نیو مكزیكو به امانت گرفت و هشت روز بعد همراه یادداشتی آن را پس فرستاد:« متاسفم ، اما باید بگویم من هم در زمره كسانی هستم كه قادر به خواندن ِاولیس نیستند. فقط بخشهایی از آن را خواندم. اما خوشحالم كه كتاب را دیدم،چرا كه در اروپا، معمولا ٌ نام ِ ما را با هم ذكر میكنند؛جیمز جویس و دی اچ لارنس...» امروز در پرتو نقد ادبی نو، جایگاه ِ هر دو اثر روشن است؛ عاشق لیدی چَترلی ، در میان آثار لارنس ، سادهترین و در عین حال ضعیفترین اثر است – اگر چه زیبایی نثرِ تغزلی لارنس، اینجا نیز ، چون شرابی كهنه ، خواننده را مست و شوریده میسازد - اما اولیس ، با هر محك و معیاری ، بهترین اثر جویس و شاهكاری بیبدیل در ادبیات داستانی مدرن محسوب میشود. اولیس رمان دشواری است، و از آن پیچیدهتر،آخرین اثر ِاو، "بیداری فینگانها" . زبان و بازیهای بیپایان آن، البته ویژگی هر دو اثر است؛بهویژه،در بیداری فینگانهاكه ماهیتا ٌكتاب خواب و رویا است،جویس با بهرهوری از واژگان زبانهای مختلف،تركیب و به هم پیوستنِ بخشی از یك كلمه به كلمهای دیگر با هدف این كه واژه اختراعی درآن ِواحد چند معنا را بازتاب دهد،زبان ِویژه رویای خود را میآفریند. عنوان كتاب از یك ترانه عامیانه (ballad )گرفته شده؛حكایت یك كارگرِ زنبهكش ساختمانی موسوم به تام فینگان كه هنگام كار، بر اثر مستی، از بلندی یك نردبام سقوط میكند و میمیرد، ولی دوباره به بوی ویسكی زنده میشود. کتاب اخیر اگر چه دارای شخصیتهایی محوری است: آنا لیویا پلورابل (تركیبی از حوا ،ایزولده،ایرلند و رودخانه لیفی )، همسرش ( همفری چیمپدن ارویكر) ، فرزندان دوقلویشان ( شم و شاون ) و یك خواهر، ایزابلا،اما در بیداری فینگانها، نه كُنش شخصیتها، كه زبان، رمان را به پیش میبرد. جویس بر آن بوده تا در این اثر،به روایت انسان ِكیهانی بپردازد ،از این رو ، جغرافیا و تاریخ ِ جهان ، ادبیات ، اسطوره ،و تجربیات شخصی خودِ جویس ، در كتاب به هم آمیخته. و خوانندهای كه ناآگاه به قلمرو آن داخل شود،در هزارتوی پیچاپیچش سرگردان میماند و چه بسا در همان صفحات اولیه از خواندن باز ماند. جدا از این،خواننده میباید با ریشههای واژگانی زبانهای مختلف آشنایی داشته باشد تا از پس بازیهای زبانی ِ بیوقفه و نفس بُرِ جویس بر آید . بهعنوان ِ مثال ، در فصل ِ " آنا لیویا پلورابل" دو زن ِ رختشوی در دو سوی رودخانهی لیفی نشستهاند و ضمن این كه لباسهای كتانی آنا لیویا و ارویكر را میشویند،با یكدیگر گفتوگو میكنند. اما گفتوگوی آنها ، تركیبی است از واژگان ، یا بخشهای به هم پیوستهی واژگان ِزبانهای گوناگون ، تركیبی از لاتین و انگلیسی و آلمانی و دانماركی و فرانسوی و اسپانیولی و عبری ؛... رفته رفته، هوا به تاریكی میگراید و بادی كه میوزد ، باعث میشود دو زن رختشوی در دو سوی رود ، صدای یكدیگر را به زحمت بشنوند و در نتیجه ،گفتوگوی بین ِ آنها ناواضحتر میشود. تاریكی هوا تمایزِ محیط و اشیاء را از میان میبرد و چون شب كاملا ٌ فرا میرسد ، دو زن ، خود جزیی از چشم اندازِ رود میشوند ؛ یكی سنگ و دیگری ، درختِ نارون .
بیداری فینگانها، در واقع،ادامهی مسیری است كه جویس تا اپیزودِ هیجدهم اولیس ( پنلوپ ) پیموده بود. تفاوت بین ِ دو كتاب ، این است كه در اولیس ، جویس لایهی نمادین ِ رمان را به همان اهمیت ِ جنبه رئالیستی آن به كار گرفته، اما در بیداری فینگانها ، آنچه هست، گسترهی رویای نمادین و جهانی یك مرد ِایرلندی است. بكارگیری زبان ِ ناخود آگاه و ارجاع ِ مكرر به اساطیر و متون ادبی ، البته ، در هر دو اثر كاركرد دارد. اولیس ، روایت یك روز زندگی شهروندانِ دوبلینی در ژوئن 1904 است ؛ بنابر این ، توصیف ِ شمارِ محدودی وقایعِ و تعدادِ معدودی انسان ، در فضایی كاملاٌ محدود، ساختار ِ ظاهری رمان را شكل داده. ولی ، آرزوی بلند پروازانه جویس ، این بوده تا در پس ِ این پیرنگ ِ ساده ، با آفرینشِ جهانی صغیر و نمونه وار، تجربیات بشری را به طور اعم، به صحنهی عمل بكشد. آنچه چنین خواستی را ممكن ساخته، علاوه بر بكارگیری صناعات داستان پردازی مُدرن،از جمله روشِ كاركردِ خود انگیخته ذهن ( Stream of Consciousness )و شیوهی چند آوایی (Poly phony ) ، به كارگیری تلمیحات و اشارات ِاسطورهای و نمادینی است كه غنای اثر را موجب گردیده.از یاد نبریم، اولیس رمانی است چندلایه كه باید با نقب زدنهای مكرر به عمق و هستهی آن رسید. سطح ِ رئالیستی رمان - همانگونه كه اشارت رفت - ،روایت ِ زندگی یك روز شهروندان ِ دوبلینی است. در ورای این سطح،كاوش روانشناختی لایههای پنهان ِ شخصیتهای اصلی داستان ، لئوپولد بلوم ، مالیبلوم (و در مقیاسی محدودتر) استیفن ددا لوس قرار دارد . لایهی سبك مدارانهی رمان ، مهارت و استادی خیره كننده زبان شناسیك نویسنده را به نمایش میگذارد و سرانجام،عمیقترین لایهی رمان ، سطح ِ نمادین ِ آن است كه كاوشگر ِغربت و جامعه پذیری پارادوكسیكالِ بشر است ( برای لئوپولد بلوم ، درآن ِواحد،یهودی و دوبلینی ،تبعیدی و شهروند ). رمان در اینجا پرسشگر معضلاتی میشود كه روابط مابین ِ والدین و فرزندان ، نسلها و جنسیتها بهوجود میآورد. در مقایسه با جویس، که اولیس سر آغاز فصل دیگری در خلاقیت ادبی او محسوب میشد و تمامی آثار پیشین او را تحت الشعاع قرار داده بود،و تداوم منطقی آن نیز،نگارش بیداری فینگانها بود، لارنس با آخرین رمان خود، معشوق لیدی چترلی،به پایان چشمه خلاقیت خود رسیده بود. "معشوق لیدی چترلی" در قیاس با "اولیس" ، رمانی است کم ژرفا و اگر اولیس ، دریایی است که با هربار جستجو در اعماق آن، دُردانههای بی بدیلی نصیب میشود ، معشوق لیدی چترلی ، جویباری است خُرد که چیزی نمیگذرد ، خواننده را به پایان کنکاش خود میرساند. لارنس در این آخرین رمان نیز چون نخستین اثرش ، طاووس سفید ، مرثیهگوی عصری فراموش شده است؛ عصری که صنعت، آرام آرام، فرهنگ شبانی و آرامش زندگی در طبیعت را به فنا میکشد. او در نامهای خطاب به جی . دی ، جوانترین برادر جسی چمبرز که باعنوان میریام ، بعد هامرکز درگیریهای رمان پسران و عشاق قرار میگیرد ، از این دوران و کودکی خود در مزرعه آنان، هگز Haggs، با حسرت یاد میکند. معشوق لیدی چترلی ، روایت زندگی زنی موسوم به کنستانس ( کانی ) است که همسر اشراف زادهاش ، سر کلیفورد ، در جنگ قطع نخاع گردیده و از این رو قادر نیست تا شور شهوانی او را فرو بنشاند. زن جوان ، تدریجاٌ دلباخته شکاربان شوهرش ، ملورز ، میشود و در پایان کتاب ، شوهرش را رها میکند تا زندگی جدیدی را با ملورز آغاز کند . کانی را شاید بتوان از یک نظر با مالی بلوم ، همسر لئوپولد در اولیس ،مقایسه کرد ؛ هر دو زن ، به جستجوی رهاییاند و هر دو ، مظهر شور جنسی و تن کامگی ؛ رهایی آنان را در پایان دو کتاب ، به دو شیوه متفاوت میبینیم . کانی ، ملک اشرافی شوهرش در راگبیهال را رها میکند و مالی ، خود را به دست جریان خود انگیخته ذهنش میسپارد . اما تفاوت در اینجاست که در رمان جویس ، و با توجه به ساختار پیچیده و چند لایه آن ، مالی شمایلی اسطورهای مییابد؛خصلتی که کانی از آن بی بهره است. معشوق لیدی چترلی،در نهایت مرثیهای میشود بر انگلستان کهن و اولیس ، اگر چه ، صحنهی آن ، دوبلین میباشد، در نهایت شعر بلندی است که تصویر نوع بشر را در آینه خود بازتاب میدهد.
------------------------------------------------- References
Joyce, James Ulysses. New York: Random house,1934. -----.Letters of James Joyce.volume I ,Edited by Stuart Gilbert . New York: Viking,1975.Lawrenc,D.H .Lady Chatterley, s Lover .New York :Grove press,1964 ------- The Letters of D.H . Lawrence .volume IV, Edited by James Boulton. Cambridge Up,1979 . James Joyce: Two Decades of Criticism. Edited by Seon Givens . Vancouard Press ,1963