سه‌شنبه
گفت-و-گو یی با "زولفو لیوانلی" نویسنده و آهنگسازِ ترک، به بهانه ی چاپ رمان" خوشبختی Glückseligkeit" به زبان آلمانی
منبع: روزنامه ی "تاتس Taz" آلمان / دانیِل باکس Daniel Bax /سه شنبه نهم دسامبر 2008
مترجم: علی صیامی/هامبورگ/ دسامبر 2008

تاتس: آقای لیوانلی، در رمانِ "خوشبختی Mutluluk" سه شخصیتِ ناهمگون؛ یک پروفسور، یک دخترِ روستایی و یک سربازِ سابق، با همدیگر در ارتباط قرار قرارمی گیرند. یک جهان ادبی. آیا فکر می کنید که در زندگی واقعی هم چنین چیزی ممکن است؟
زولفو: بله، واقعیتِ امروزینِ جامعه ی ما همین است. پیشتر از این ها در ترکیه دو نوع رمان وجود داشت: " رمان روستایی"؛ از زندگی روستا یی ها در منطقه ی آناتولی، و "رمان شهری". اما پیشترها استانبول یک میلیون جمعیت داشت و حالا پانزده میلیون، یعنی حضورپرشمار روستائیان در شهر. در استانبول، همین که آدمی پایش را از خانه بیرون بگذارد شاهد انواع شیوه های زندگی می شود. رمان من درباره ی همین موضوع است.
تاتس:جامعه ی ترکیه, جامعه ای بسیار قطبی است، این قطبیت مانعی برای چنین برخوردها نیست؟
زولفو: سه قطب موجود است: اسلامگراها، ملی گراها و کردها. این ها در منطقه های مختلف استانبول زندگی می کنند، پوشش خودشان را می پوشند، به کافه ها و رستوران های خودشان می روند، اما به هرحال با همدیگر تماس پیدا می کنند. به مثل در کتابخوانی های من دختران زیادی می آیند که روسری بر سر دارند. از نگاهِ بیرونی، ترکیه معجونی نامتجانس از فرهنگ ها دیده شود، که در واقع چنین نیست. ما همگی برنامه های تلویزیونی یکسانی را می بینیم و روزمرگی هامان را با همگدیگر می گذرانیم. هیچ نژادپرستی ای(Apartheid )حاکم نیست.
تاتس: عامل قطبیت جامعه کیست؟
زولفو: در مقام نخست، ارتش. ارتش با چندبار کودتا کمر نیروهای چپ و راست را شکست. و به همین سبب دموکراسیِ ترکیه تا به امروز هم نتوانسته سرپا بایستد. در حال حاضر، به جای تعادل بین حزب های راست و چپ، با گوناگونیِ گروه های مذهبی و قومی روبرو هستیم، که با حزب های شان نفوذ سیاسی دارند.
تاتس: آیاحزب حاکم AKP، حزب راستِ میانه نیست؟
زولفو: نه. آن ها اسلامگرا هستند. ریشه ی بنیانگزاران و رهبران شان از این سنت است. این ها اصول حزب شان را بر اصول اسلام سمت-وسو داده اند، زنان و دختران شان روسری بر سر می کنند.
تاتس: برنامه ی(Agenda) اجتماعی/اسلامی این حزب چیست؟
زولفو: آن ها هیچ برنامه ی اجتماعی/اسلامی ای ندارند، فقط مردمانی بسیارپراگماتیست هستند. وقتی به قدرت رسیدند، مجبور به تطبیق خود با واقعیت و خواست رابطه ای خوب با اروپا و جامعه ی مشترک اروپا(EU) شدند، در جایی که CHP( حزب جمهوری خلق) و دیگر احزاب چپ بیشتر و بیشترناسیونالیست می شدند و می شوند. AKPتوانست، خوشبختانه، این خلاء را با کامیابی پرکند. پرزیدنت "گول" انسان مهربان و دوست داشتنی ای است که من با او دوستی دارم، حتا وقتی که با دیدگاه سیاسی اش موافق نباشم.
تاتس: AKPبا اکثریت مطلق حکومت می کند، ترکیه را به کدام سمت-و-سوی سیاسی خواهد کشاند؟
زولفو: اکثریت انتخاب کنندگان به آن ها رای دادند؛ 47 در صد. اما همه ی آن ها اسلامگرا و بنیادگرای اسلامی نبودند. آن ها رای های شان را به این حزب دادند، چون دولت های دیگر رشوه خوار و بی کفایت بودند. اما روزی هم می آید که این حزب رشوه خوار و خسته خواهد شد و حزب دیگری جایش را خواهد گرفت. احساسم این است که همین حالا هم AKP در حال حاضر ضعیف شدن است.
تاتس: نظرتان ازکجا برمی خیزد؟
زولفو: در حال حاضر رشوه خواری های زیادی برملا شده اند که بزرگترین ضررش برای AKP از دست دادنِ شماری از هوادارانش است، که میزانش را می بایست در انتخابات استانی ماه مارس 2009 دید. AKP تا حالا با موضوعات مسخره ای مثل ممنوعیت روسری یا ممنوعیت حزبی و با استفاده از فونکسیون مظلوم نمایی و خود را قربانی جلوه دادن توانسته سرپا بایستد، اما حالا وقتِ ارائه ی برنامه ی اجتماعی/سیاسیِ روز رسیده است.
تاتس: آیا افرادی مثل شما موطن سیاسی ای دارند؟
زولفو: نه، امروزه در ترکیه برای چپِ لیبرال و چپ جایی وجودندارد. CHP یک زمانی چپ بود، اما با رهبری "دنیز بایکال Deniz Baykal ) به حزبی کثیف و ناسیونالیست تبدیل شد.
تاتس: به همین خاطر شما از آن خارج شدید؟
زولفو: من برای پیشبردِ رفورم در آنجا بودم؛ نزدیکی به اروپای مشترک و حل موضوع کردها. اما "بایکال" حزب را به سمت راست کشاند. خوشبختانه به عنوان یک هنرمند در ارتباط نزدیک و تبادل فکری با هوادارانم هستم و خودم را تنها حس نمی کنم، می دانم که دیگر همکارانم هم این چنین فکر می کنند.
تاتس: آیا امکان برپایی حزبی از جانب شما در آینده ای نزدیک هست؟
زولفو: چنین کاری بارها ازمن خواسته شده است. اما سیاست، یعنی سازشکاری و کلک( در معنای مثبت و منفی اش توامان.م). وقتی آدمی بخواهد وارد سیاست شود باید پوستِ کلفتی داشته باشد- نگاهی به برلوز کونی، سارکوزی و یا بوش بیندازید. چنین دنیایی برای آدم های حساس (هنرمند)جهنم است.
تاتس: اما شما پنج سال در پارلمان نشسته بودید؟
زولفو: من سال 1971 در زندان نظامی آنکارا و سال 2002 در پارلمان بودم، جایی که چندان فاصله ای از آن زندان ندارد. اگر کسی از من بپرسد که کدام یک از آن دو مکان بیشتر مورد پسندم بوده است، شاید پاسخ دهم؛ زندان، چون دستِ کم می توانستم در آنجا خلاق باشم. در پارلمان کاری نمی شود کرد، سیستم دستِ آدمی را می بندد.
تاتس: موضوع رمان شما قتلی ناموسی است. چنین موضوعی در زمان کنونی توجهات زیادی را بخود جلب کرده است. نگاه رمان به این جنایت چگونه است؟
زولفو: این موضوع متاسفانه موضوع ساده ای نیست. حتا فیلم ساخته شده از رمانم در تلویزیون هم نمایش داده شده و توانسته با اقشار مختلف مردمی ارتباط بگیرد. اما این نوع جنایت بیشتر از همه در منطقه ی جنوب آناتولی معمول است، جایی که دست رسانه ها به سختی به آنجا می رسد. این امر نیاز به زمان دارد.
تاتس: در شهرها هم، مثل شهر کردنشین "دیاربکر"، "خانه ی زنان" وجود دارد. آیا این نشانه ای از تحول آرامِ فرهنگی نیست؟
زولفو: کاری که این سازمان های زنان می کنند باورنکردنی است. در کنار این کار ها، برنامه هایی هم دارند که به پدرها معطوف است. اما مشکل، مشکل بسیار بزرگی است.
تاتس: آیا وضعیت زنانِ ترک بهتر شده است؟
زولفو: بستگی دارد که درباره ی کدام قشر اجتماعی و از کدام منطقه ی کشوری صحبت کنیم. در غرب فکر می شود که استانبول شهر پیشرفته ای است، اما این تفکر درست نیست. "ازمیر" و "ساحل Ägäis " خیلی مدرنتر از استانبول هستند. استانبول، متاسفانه، روز به روز اسلامی تر می شود. همزمان که تلویزیون ترکیه زنان برهنه را نمایش می دهد، برنامه ی دیگر آموزش و تلاوت قرآن پخش می کند. این یعنی یک ملغمه ی دیوانه وارِ پست مدرن.
تاتس: در رمان تان امامی را نشان می دهید که متجاوز جنسی است، آیا می خواستید اسلامگراها را عصبانی کنید؟
زولفو: نه، چنین موردهایی در ترکیه تیتر روزنامه هاست. همین چندی پیش یکی از نویسندگان اسلامی و مبلغ اخلاق، "حسین یوزمز Hüssein Yüzmez" از روزنامه ی تحریکیِ "واکیتVakit" دستگیر شد، چون اوبه دختر 14 ساله ای تجاوز کرده بود.
تاتس: این که روزنامه های ترکیه چنین جنجال هایی را به راه می اندازند، خوب است یا خوب نیست؟
زولفو: معلوم است که خوب است. اما دولت می تواند بیشتر از روزنامه ها کارانجام دهد. به مثل پیگیری جدی کشتن مسیحی ها در "مالاتیا Malatya" یا قتل روزنامه نگار ارمنی "هرانت دینک Hrant Dink". هرچند قاتل ها در زندان هستند، اما افراد پشت صحنه تعقیب نمی شوند. هرجا که تحقیقات به رئیس پلیس و یا حکومتی ها می رسد، تحقیقات متوقف می شود. دولت به معنای واقعی خواهانِ عمیقتر کنده شدنِ گودال نیست.
تاتس: مدام صحبت ازتوطئه ای برای به جریان نیفتادن دادگاهِ دست اندرکارانِ طرح ترور "اورهان پاموک" و "اردوان" می شود، که ژنرال های سابق را هم دربر می گیرد. آیا این ها نشانه ای از جنگ قدرت بین دولت رسمی و " حکومت پشت پرده"؛ شامل پلیس، ارتش و سازمان اطلاعاتی نیست؟
زولفو: این که قاتلی مثل ژنرال "ولی کوچوک Veli Kuçük" را به زندان انداختند کار خوبی انجام دادند. اما شک دارم که جریان این دادگاه به پایانی خوب برسد. منشاء شک و ترسم از یکطرف دستگیری افراد زیادی با دلایلی مبهم در مورد همین توطئه است، که نمی توان آن را جدی گرفت، و از طرف دیگر بی عملیِ دولت در پیگیری موردهای دیگر.
تاتس: بخشی از رمان شرح کابوس های سربازی است که در گذشته علیه PKK می جنگید. آیا می خواستید نشان دهید که چگونه یک خشونت جنگیِ منطقه ای، یعنی مشکل کردها، می تواند بر کل آحاد اجتماعِ ترکیه تاثیر بگذارد؟
زولفو:بله. این جنگ تمامیِ جامعه را مسموم می کند. خاستگاه بسیاری از جنایت ها در ترکیه از همین جنگ داخلی است. من با جوانانی صحبت کرده ام که از جنگ ویتنام در عذاب بودند و هستند. وقتی سربازی ترک در کوه های کردستان آدمی را می کشد و یا دوستانش کشته می شوند, معلوم است که روانش ضربه می خورد و می تواند به راحتی دست به جنایت ای دیگری بزند.
تاتس: چرا این جنگ تداوم دارد؟
زولفو: اگر روزی هویتِ کردی در ترکیه شناخته شود، این جنگِ وحشتناک، جنگی که تا کنون هزینه ی انسانی آن بیش از 40000 نفربوده است، پایان خواهد یافت. تمامی دولت های ترک در این مورد اشتباهات هولناکی را مرتکب شدند. می گفتند، نخست PKK حمله های مسلحانه اش را قطع کند، تا دولت برنامه های رفورمی اش را درمنطقه بیاغازد. اما چرا معطلی و انتظار؟ آن ها می بایست همین حالا رفورم ها را بیاغازند. این وظیفه ی آن هاست، آنجا سرزمین آن هاست. دولت جدید در ابتدا برای حل این مشکل سیاست جدی ای برای شناختن هویت کردی برگزید، اما وقتی با واقعیت ترکیه روبرو شد، به سادگی عقب نشینی کرد.
تاتس: کدام واقعیت؟ ارتش؟
زولفو: نه تنها ارتش، همینطور ملی گرایی از هر دو طرفِ درگیر. در این فاصله دولت هم موضوع را ماستمالی کرد.
تاتس: یعنی چه؟
زولفو: ترسم از این است که دولت ترکیه با تداومِ این جنگ امکان دست یابی به سر و قلب این آدم ها(کردها) را از دست بدهد. در شمال عراق "دولت مستقل کرد" بوجودآمده است. می ترسم، چون می بینم که حس جدایی طلبی کردهای ترکیه هم رو به شدت است. این روند با خواست و آرزو های من جور نیست. من دوستان کرد بسیاری دارم و افتخار می کنم که نیمی از هویتم کردی است. امیدوارم که ترکیه دوشقه نشود، چنین چیزی برای من یک کابوس است. خب، وقتی این طرف بر ترک بودنش پافشاری می کند، آن طرف هم به کردبودنش. پدیده ای کاملا طبیعی.
تاتس: این مشکل چگونه حل می شود؟
زولفو: من فکر می کنم از راه حمله و جنگ نمی شود، بلکه از راه دفاع. برای کمالیست ها ساده است که با مشکل روسری، سکولار بودن خودشان را به اثبات برسانند. وقتی "اوجالان" دستگیرشد، MHP، حزب متمایل به فاشیسم، مرگش فرارسید. فکر می کنم یک ائتلاف ملی بهتر از حزب اسلامگرای AKP این مشکل کردها را حل خواهدکرد. کسی به کمالیست ها اعتماد ندارد، چون آن ها را نوکر اروپا و آمریکا می دانند.
تاتس: ژنرال سابق" کنعان اورنKenan Evren" هم بالاخره اعتراف کرد که مشکل کردها باید از راه سیاسی حل شود. این چرخشِ نگرشیِ او از کجا برآمده است؟
زولفو: بله، باورنکردنی است. او حالا در پیری سمتِ نرم و لطیفش منکشف شده است. در عین حال قدرتی هم ندارد. اما او مقصر است، دستان او از خون پُر است. داستان جدیدی نوشته ام. ماجرای این داستان در جزیره ای تخیلی اتفاق می افتد که ساکنانش در حالِ زندگی ای در آرامش و رفاه و دوستی با یکدیگر هستند، تا روزی که ژنرال بازنشسته ای وارد این جزیره می شود وآن زندگیِ دوستانه را نابود می کند. هرکس می تواند ببیند که منظور از آن ژنرال همین کنعان اورن است، کسی که دست به کودتای شومِ سال 1980 زد. این داستان انتقام من از چنین آدم هایی است. این ها جوانی ام را ویران کردند، ترکیه و دموکراسی را هم، و هنوز آزادانه و بدون مجازات در شهر می گردند، به جای آن که دستگیر و در دادگاه پاسحگو شوند
--
-

-

-

-

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!