شنبه
-
شعری از استیون واتس(Stephen Watts)
به یاد مارینا تسوتایوا(Marina Tsvetaeva)
برگردان از زیبا کرباسی

--
-
مارینا اگر هنوز نمرده بودی
پیرتر از این زن پیر بودی
روسری‌بسته
با غرور می‌نوشیدی در گوشه‌ی میخانه‌ی عمومی
خودت را خانه می‌رساندی مثل گربه‌ی فرزی در شبی خنک
توی کله‌ات کلمه‌ها می‌ترکیدند مثل پیستون
به‌هم می‌کوبیدند و فرو می‌رفتند
مثل مذاب تاریک بیرون می‌پریدند از فک آتشفشانی‌ی کوه
گوشه‌های زمین را چراغانی می‌کردند
آنجا وقتی فاصله نمی‌گذاشتی بین کلمه‌ها و واقعیت
آرامش و انفجارِ حس زمینی که زندگی‌اش کردیم و شرحش دادیم
مارین.....ماریا....مارینای دریا.....رود دریا شده.....اقیانوس بند آمده.....زمین جابه‌جا شده.....دریای درخود‌فرو رفته‌ی مات.....موج گورخاخ.....مارینا.....اقیانوس.....به‌صلح آمده سرآخر
از گلوی دریده‌ی خشکی از دهان
رنگ نقاشی پاشیده روی ابرهای سیروس در کلمه‌هات
جایی که آتشفشان می‌شکند در گوشه‌ی نازک سخت
می‌فشرد پوست سوخته‌اش را در هوای تو که پوست می‌شوی
این زمین حباب‌هایی دارد.....آن‌ها کلمه‌های تو هستند
این زمین حباب‌هایی دارد.....زنانی که دوست داشته نشدند
این زمین سطحی شکسته دارد از ماسه‌های داغ
دیوانه‌وار مکیده شدی در سکوت شبهای سرد و گوری گم‌شده.
-


-

-
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!