یکشنبه
Hamid-Sheshjavani

جامعه­ی معنادار،
زمینه سازی مجددِ علم اجتماعی
[1] (بخش سوم)
نوشته­ي: كلاوس برن ينسن
ترجمه­ي: حميدرضا شش­جواني[2]
برای خواندن بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید

نشانه پردازی اجتماعی - معنا یعنی زمینه سازی مجدد
انسان با انتساب معنا به دیگر افراد، رخدادهای روزمره و ساختارهای اجتماعی، جامعه را تولید و بازتولید مي­کند . ریچارد رورتی با اشاره به تحقیق ِعلمی به عنوان شکل خاصی از تولیدِ معنا، این فرایند را زمینه­سازی و زمينه سازي مجدد
[3] دانسته است :
همین­طور که در این طیف از سمت عادت به سمت تحقیق حرکت می کنیم،– از بازنگری غریزی نیات با حسابگری معمول به سمت علم یا سیاست انقلابی– تعداد باورهای اضافه شده یا کسر شده از این شبکه افزایش می یابد. در نقطه­ی خاصی از این فرایند، سخن گفتن از «زمینه­سازی مجدد» مفید می­شود. هر چه این تغییرات فراگیرتر باشد، فایده­ی بیشتری از مفهوم «یک بافت نو» عاید ما می­شود. این بافت نو ممکن است یک نظریه­ی تبیینی نو، یک طبقه­ی مقایسه­ای نو، یک مجموعه واژگان توصیفی نو، یک مقصود خصوصی یا سیاسی نو، آخرین کتابی که خوانده­ایم یا آخرین کسی که با او حرف زده­ایم، باشد؛ این احتمالات بی­پایان است(Rorty1991a: 94) .
فعلاً به شرح رورتی از معنا، کنش و بافت می­پردازم تا تصور نشانه­ای مفیدی از موضع بینابینی ِجامعه عرضه کنم
شکل 2–3 چهار شکل نمونه ی کنش را نشان می دهد که نشانه پردازی را در شیوه های مشخصی مطرح می کنند . شناخت را اساساً سوژه ای می دانند که از طریق مقوله ی بافتی فهم به یک اُبژه مربوط می شود ، اما نشانه شناسی ، سوژه ی تفسیرگر را ترجمانی می انگارد که به واسطه ی یک نشانه به سمت یک اُبژه جهت گیری شده و ممکن است با یک سوژه ی دوم تکمیل شود . ولی صرفاً از طریق ارتباط است که دو سوژه ی تفسیرگر با اشاره به یک اُبژه ی مورد علاقه ی مشترک ، یکدیگر را در فرایند اجتماعی نشانه پردازی درگیر می کنند ، و در نتیجه ، وضعیت نشانه های متفاوت را به بحث می گذارند تا به درجه ای از بیناذهنیت
[4]
(علمی یا عمومی) دست یابند . این فرایند در طی تعامل به حدی تعمیم می یابد که وضعیت دیگر موضوعات (سوژه) دستورکار نشانه پردازی را دربربگیرد : عاملان اجتماعی می توانند یکدیگر – و اهداف و بافت های یکدیگر – را به عنوان سوژه ها و اُبژه های کنش ، اهداف و ابزار جامعه دوباره توصیف کنند . توصیف دیگران که من کی ام ، چی ام و در کدام بافت کنش ام ، آشکار می کند که من چه کار می توانم بکنم . در افراد بازاندیشی ، زمینه سازی مجدد ی فردی اسـت که نشان می دهد در حضور دیگران چه کارهایی می توانم انجام دهم .
مراحل میانی خودآگاهی کلامی، خودآگاهی کاربردی و ناخودآگاهی نمونه­ی اعلای زمینه­سازی مجدد است. من با توصیف کلامی کاری که انجام می دهید، نشان می­دهم که می­دانم شما، به طور ناخودآگاه یا واقعی، مشغول انجام چه کاری می­توانید باشید. در مقیاس اجتماعی، رسانه­های جـمعی نهادهای زمینه­سازی مجدد اند . زمینه سازی مجدد ی دیگر عاملان اجتماعی ، رویدادها ، مقصودها و بافت ها ، در مجموع بُعد نشانه ای ساختاردهی اجتماعی را تشکیل می دهد .



چون نشانه پردازی پیچیده بوده و در میان ساختارهای اجتماعی پراکنده شده است ، بناچار چند مدل توصیف می کنیم تا بتوان وجوه متفاوت آن را فراچنگ آورد و در دسترس تحقیق تجربی قرار داد . مطابق شکل 3–3 ، مدل های معنا از نظر سازه و ساختار، در دو بُعد با هم تفاوت دارند . بُعد افقی مدل ها را بر حسب برخورداری از یک سیاهه ی متناهی تعریف شده از واحدها یا رویدادهای غایی متمایز می کند . بُعد عمودی نشان می دهد که آیا ساختار تعریف شده ای برای شکل پایانی واحدها یا رویدادها وجود دارد یا خیر . به این دلیل به واحدها یا رویدادهای معنا اشاره می کنم که زمینه ی تصورات نظام وار و فرایندی از معنا در روش شناسی های تجربی فراهم آید .





شکل 3 – 3 گونه شناسی مدل های معنا
اولاً مدل های جبری
[5] بر این باورند که رابطه ی میان عناصرشان روابط کُلی علیت است ، و قوانین طبیعت مظهر آن است . معمولاً این مدل ها را واجد ارزش تبیینی مهمی برای پدیده های اجتماعی از قبیل معنا و فرهنگ نمی دانند و پرانتزهای شکل 3-3 هم به همین خاطر است . بر عکس ، مدل های غیر جبری بر این باورند که عاملان اجتماعی افرادی آزادند که مطابق تفسیر خاص خود از واقعیت اجتماعی و با نوعی خودمختاری نسبی تعامل دارند . مدل های غیر جبری[6] را می توان مناسب مطالعات آزمایشی دانست که مجموعه معانی اَشکال خاص کنش اجتماعی را به چنگ می آورند تا با ارجاعی نظام مند به مدل های تصادفی[7] یا زایشی[8] کاویده شوند .
هر دو مدل زایشی و تصادفی در علم اجتماعی محوریت دارند، ولی غلبه با دومی است. اصل اساسی مدل تصادفی«به نوعی تعیین احتمال اشاره دارد که مشخص می­کند اگر یکرشته رخدادهای رفتاری در زمان معین اتفاق بیفتد، احتمال همزمانی آن ها چقدر است» ((Miller, 1991: 53. می توان گفت نظر سنجی های سیاسی ِاستاندارد ، معناهایی عرضه می کنند که محققاً به رفتار رأی دهندگان جهت می دهند . پس مدل های تصادفی سیاهه ای از متغیرها ، ارزش ها و همبستگی های محتمل را از پیش تعریف می کنند و آرایش واقعی آن ها را پیش بینی می نمایند . بالاخره ، مدل زایشی آرایش عناصر معنایی را ، مشخصاً در چارچوب ژانر های استاندارد و اشکال کلامی مشابه ، از پیش تعریف می کند . هدف تحلیلی ِاین مدل شناسایی سازه ها یا واحدهای خاص معناست که از رهگذر تفسیر هر یک و با ارجاع به بافت کاربُردِ اجتماعی و نیز کلامی آن میسر می شود . در فصول بعد مفهوم اجتماعات تفسیری( Fish, 1979) ، یا بهتر بگویم ، «خزانه های تفسیری
[9]» Potter and Wetherell, 1987)) را به عنوان نمونه ای از مدل زایشی بررسی می کنم . پیامد دیگر این مدل ها برای تحقیق تجربی آن است که ژرف ساخت های خاص تاریخی و اجتماعی معنا را می توان به عنوان مقوله های فرهنگی پُر مایه Geertz, 1973)) در تکمیل دانش سطحی و انبوه ، مثلاً ، ترکیب جمعیتی مخاطبان بررسی کرد9
مدل ها ، نظریه ها و روش شناسی های ِتجربی
شکل 4-3 هر سه مدل معنا در تحقیقات رسانه های جمعی را به حوزه ی تجربی اصلی ، تصور معنا و کانون ِشناخت شناسانه ی آن ها در چارچوب نشانه شناسی ِپرسی ربط می دهد . مقدمتاً باید تأکید کنم که این مدل ها را به چشم نمونه هایی آرمانی می نگرم که در تحلیل نظری و مطالعات تجربی مکمل هم اند . بویژه ، روندهای عملی از رهگذر گفتمان ثبت و زمينه سازي مجدد می شوند و به عنوان نهادهای جامعه انباشته می گردند .



اولاً تمرکز بر نشانه ی صرف ، مشخصه ی مطالعات انسانگرای ارتباط و جامعه بوده است که در مطالعات تجربی بر گفتمان های رسانه ای انگشت می نهادند تا آن ها را به عنوان فرآورده های فرهنگ یا دوره ی تاریخی تفسیر کنند . پس دانش پژوهی تمایل دارد تا در چارچوب قصدی و پدیدارشناختی ، معنا را تجربه ی تقلیل ناپذیر متون و ناشی از همدلی تلقی کند . گفتيم که این تأکید بخش اعظم تحقیقات ساختارگرای فرهنگ و ارتباط را نیز شکل می دهد . برخی رسانه پژوهی های انتقادی تعین و جبر متنی پاسخ مخاطب را واکاویده اند ، اما مدل نظری غالب در دانش پژوهی انسان گرا همچنان غیر جبری است و از نوعی روش شناسی حکایت می کند که معنا را دستاورد خلاقه ی یک عامل تفسیرگر منفرد وخردمند یعنی تحلیلگر می داند .
ثانیاً تصور جامعه به عنوان ساختاری عینی که کنش و تجربه ی انسانی را مشروط می کند ، تأکید تجربی را به سوی مستحکم ترین نهادهای جامعه می چرخاند . مدل های تصادفی استمرار نهادهای اجتماعی خاص را به عنوان امور اجتماعی ثبت و در نتیجه به شهادت عاملان انسانی ، آن ها را در طی زمان و مکان و در طی واحدها و بافت های تحلیل شناسایی می کنند. مثلا پژوهش های مربوط به رابطه ی برون ده ِرسانه با شرایط بازار ، بازنُمایی رخدادهای عمومی در محتوای رسانه و نیز دریافت های مخاطبان نهادهای رسانه ای ، به شکل سودمندی از مدل های تصادفی تأثیر گرفته اند . دستنامه های علم اجتماعی هشدار می دهند که همبستگی

[10] به معنای علیت نیست ، اما تصور ضمنی معنا در این سُـنت ، غالباً تصوری عِلی است : اگر عاملان اجتماعی از این عقیده – معنا ، دستورکار ، ایده یا مفاهیم مشابه – تأثیربگیرند ، آنگاه می توان تفکر و کنش ِآن ها نسبت به نهادهای خاص را به عنوان نوعی پیامد و با احتمالی معین پیش بینی کرد .
ثالثاً مدل های زایشی به تحقیق تجربی مجال می دهند به مطالعه ی آن دسته از اَعمال اجتماعی بپردازند که همزمان گفتمان ها را گرد هم آورده و نهادها را بازتولید می کنند . ترجمان پرس حاکی از آن است که معنا اجرایی و حامل قابلیت کنش است و تفاوتِ اجتماعی را می سازد . برای شناسایی اصول حاکم بر تولید معنا ، مطالعاتی تجربی ضرورت دارند که در چارچوب نوعی نظریه ی نشانه پردازی اجتماعی ، تحلیل و تفسیر معنا را به بافت خاص آن کنش ربط دهند .
پي نوشت
{1} مدل های زایشی دست کم دو منبع متفاوت دارند . اولاً نظریه ی گشتاری – زایشی (TG) نوام چامسکی (1965) مدل دقیقی فراهم آورد که چگونه یک ژرف ساخت زبان می تواند روساخت های متعددی تولید کند . دستور گشتاری – زایشی صورت گرا توجه کمی به زبان به عنوان عملی کلامی در بافت اجتماعی (؛, 1987 Potter & Wetherel) داشته است اما این مدل مهم هم در زبان شناسی و هم در علوم کامپیوتری ، ابزار کاوشی سودمندی از آب در آمده است. دوم ، ساختارگرایی قرن بیستم در تحقیقات علوم اجتماعی و علوم انسانی بر پایه ی این پیش فرض کلی استوار شد که پدیده های اجتماعی ، روانی و فرهنگی سیستم هایی ژرف ساختی تشکیل می دهند. چالش پیش روی تحقیقات جدید شناسایی اصول حاکم بر این فرآیندهای زایشی است که چنین سیستم هایی را باز تولید می کنند .


منابع
Rorty, R.(1991a) Philosophical Papers Vol. 1 : Objectivity, Reletivism and truth. Cambridge: Cambridge University Press.
Miller, D.C.( 1991)Handbook of Research Design and social Masurement. 5th edn. Newbury Park,C.A: Sage.
Fish,S. (1979). Is there a text in this class? The authority of Interpretive Communities. . Cambridge, MA: MIT Press
Potter,J and Wetherell, M. (1987)Discourse and social Psychology, London: Sage
Geertz, C. )1973). Thick Description. In the Interpretation of Cultures. New york: Basic Books.




The Social Semiotics of Mass Communication, Klaus Bruhn Jensen,1995, SAGE 1- ترجمه از
Publications, London, pp36-52
[2] - این کار بخشی از کتابی است که در سال 1384با همکاری مسعود مظاهری ترجمه کرده­ام و قرار است دفتر پژوهش­های سیما آن را چاپ کند
[3] recontextualization
[4] intersubjectivity
[5] deterministic
[6] indeterministic
[7] stochactic
[8] generative
[9] Interpretive repertoire
[10] correlation



--




-


0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!