شنبه
Ali Tabibzadeh
-

گذر بی درد
علی طبیب‌زاده
-
صبح با جیغ ساعت
"صد سال تنهایی" نقش قالی می شود،
----------------------------------------از روی لحاف
و آسمان چاق که درپنجره جا نمی شد
می افتد پایین
بغل جغد های لای کاغذ پاره ها

حالا این گوشه نشسته
نزدیک دینگ دانگ دل من، بی تفاوت
اما هیچ عینکی پیدایش نمی کند

برای پذیرایی اش دس دس نمی کنم
که از سرش بگذرد
روی شاخه های ترد دوستی مان راه برود
که ترق....

دستی به موهای آبی اش می کشم
و پرده را کنار می کشم تا اتاق را ببلعد

اما حالا هم که پیدایش شده
دیروز را دوباره لای دستمال به دستم می دهد
دست نخورده ...لابد!


بی سبب نیست که سوت می زند
بهار از دستش افتاده
و خودش را به گیجی می زند
تا از کنار هوش درختان رد شود،
-------------------------------------بی درد ... حتمأ!

-
-
-
-
-
-



0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!